به وبلاگ بزرگ ترین سایت بیگرافی خوش آمديد

عضويت در وبلاگ
منوي اصلي
صفحه نخست
پست الکترونيک
آرشيو مطالب
فهرست مطالب وبلاگ
پروفایل
موضوعات
زندگی نامه ی شاعران
زندگی نامه نیمایوشیج
زندگی نامه سعدی
زندگی نامه حافظ
زندگی نامه ی فردوسی
زندگی نامه خواجوکرمانی
زندگی نامه شهریار
زندگی نامه هاتف اصفهانی
زندگی نامه کلیم کاشانی
زندگی نامه آذربیگدلی
زندگی نامه محتشم کاشانی
زندگی نامه جلال آل احمد
زندگی نامه عبیدزاکانی
زندگی نامه فرخی سیستانی
زندگی نامه منوچهری دامغانی
زندگی نامه عاشق اصفهانی
زندگی نامه میرزانصیراصفهانی
زندگی نامه سهراب سپهری
زندگی نامه رودکی
زندگی نامه محتشم کاشانی
زندگی نامه رهی معیری
زندگی نامه رحیم معینی
زندگی نامه علی اکبردهخدا
زندگی نامه خسرو گلسرخی
زندگی نامه میرزاده عشقی
زندگی نامه صائب تبریزی
زندگی نامه فایز دشتستانی
زندگی نامه ناصر خسرو قبادیانی
زندگی نامه عطار
زندگی نامه وحشی بافقی
زندگی نامه پروین اعتصامی
بیگرافی خوانندگان
بیگرافی معین
بیگرافی سیاوش قمیشی
بیگرافی محسن یگانه
بیگرافی سعیدشایسته
بیگرافی محسن چاوشی
بیگرافی محسن لرستانی
بیگرافی حمیدعسکری
بیگرافی محمدعلیزاده
بیگرافی علیرضا روزگار
بیگرافی علی عبدلمالکی
بیگرافی مجید خراطها
اضافات

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 8
بازدید ماه : 98
بازدید کل : 41694
تعداد مطالب : 38
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

آخرین مطالب
طراح قالب

Template By: NazTarin.Com

تبلیغات

بیگرافی حمیدعسکری


حمید عسکری متولد 20 مهرماه 1357 است در شیراز به دنیا امده و بزرگ شده اصفهان است و در حال حاضر در تهران ، ولنجک زندگی میکند . دو خواهر و یک برادر دارد . تحصیلاتش ربطی به موسیقی ندارد او کارشناس مدیریت صنعتی است .مجرد است و هنوز فرد مورد علاقه اش را پیدا نکرده است معتقد است ازدواج باعث به ارامش رسیدن انسان ها می شود .

اوایل که البوم او به بازار امد خیلی ها به اسم شادمهر عقیلی فروختند درصورتی که او کسی نبود جز حمید عسکری . رنگ و جنس صدای حمید و شادمهر تا حدی به هم شباهت دارد و این شباهت به نفع او تمام شد . او می گوید : هیچ کس در توانایی های شادمهر شکی ندارد البته شباهت صدای من و شادمهر چیز طبیعی در عالم موسیقی است چرا که صداها در عین تفاوت ها شباهت های زیادی به هم دارند .

صدای سیاوش شمس را هرگز فراموش نمی کند و صدای محمد علیزاده رو خیلی دوست داره . غذای مورد علاقه حمید عسکری قیمه های مادرش است . او اصلا اهل اشپزی کردن نیست. وقتی غمگین است می خواند .صمیمی ترین دوست حمید عسکری میلاد ترابی است . یک زمانی عاشق بوده است .

 

با ترانه هایی که خودش گفته ارتباط بیشتری برقرار کرده است چون ترانه ها را با توجه به شرایط روحی خودش گفته است . از میان ترانه ها " ترانه بازم دلم گرفته چند روزی که رفتی رو خیلی دوست دارد . در صدایش غم خاصی وجود د

[+] نوشته شده توسط معین رحیمی در شنبه 6 مهر 1392برچسب:, در ساعت 8:36 | |
بیگرافی علی عبدلمالکی

علی عبدالمالکی

علی عبدالمالکی در سال 1363 در تهران متولد شد.پدرش را در دوران کودکی از دست داد و تنها مونس و همدمش مادرش شد.نخستین فعالیت هایش با خواندن آهنگ هایی شاد و برای مراسم عروسی خواند که میتوان به آهنگ "تو فقط اشاره کن" اشاره کرد.این آهنگ چندی پیش در تمامی سایتهای موزیک قرار گرفت که باعث اعتراضاتی به علی عبدالمالکی شد.
پس از چندی با شرکت در کلاس های موسیقی با سازهای کیبورد و گیتار آشنا شد و به این سازها تسلط کامل پیدا کرد.آهنگ "بی تو دارم میمیرم" را نیز خودش تنهایی و با گیتاری که به دست داشت خواند.آهنگ "مکن ناز" هم کمی بعد خواند.
قبل از اینکه وارد دنیای خوانندگی شود فوتبالیست بود و در پست دروازه بان بازی میکرد.
در سال 80 با کامران (که بعدها کامران خود را دی جی کامران خواند) چند آهنگ با هم خواندند.آهنگ "الهی" و "عشقمو بپذیر" آهنگهایی بود که این دو با هم خواندند ولی در هیچ سایتی پخش نشد تا اینکه پس از مشهور شدن علی عبدالمالکی این 2 آهنگ توسط کامران در سایتهای موزیک پخش شد که باعث ضربه شدیدی به علی عبدالمالکی شد.چون خیلیها فکر میکردند این آهنگها را جدیدا علی عبدالمالکی خوانده است.
در سال 83 با سید سروش طباطبایی (دی جی سروش اس جی ترک) آشنا شد.ولی اون موقع علی به دنبال خوانندگی به صورت جدی نبود تا اینکه در سال 86 علی عبدالمالکی و دی جی سروش یک آهنگ به صورت تستی با هم ساختند و اسم آن را "نفرین" گذاشتند.پس از مدتها این آهنگ پخش شد که به دلیل کیفیت پایین و تستی بودن آن مورد انتقاد قرار گرفت.
در اسفند سال 86 علی عبدالمالکی گمنام و دی جی سروش (که قبل از این آلبوم کمتر کسی او را میشناخت) آلبومی به نام "خدانشناس" ساختند و وارد اینترنت کردند که این آلبوم هیاهویی به پا کرد.سبک جدید این آلبوم و استفاده از فضاهای کامپیوتری و سبک آهنگهای ترکی باعث استقبال بیش از حد از این آلبوم شد.تکستهای دی جی سروش در بین آهنگها نظر بسیاری از طرفداران موسیقی را به خودش جذب کرد.این آلبوم 8 ترکی با تنظیم دی جی سروش اس جی ترک و آهنگسازی و ترانه سرایی علی عبدالمالکی تا مدتها در هر ماشینی شنیده میشد.

علت اصلی موفقیت این آلبوم صدای عالی و سوزدار علی عبدالمالکی و تنظیم فوق استثنایی دی جی سروش بود که زوجی رویایی تشکیل دادند.پس از آن دی جی سروش و علی عبدالمالکی در چند آهنگ با هم فیت داشتند.
ولی این پایان کار نبود.در اردیبهشت سال 87 علی عبدالمالکی و دی جی سروش آلبوم دیگری با هم ساختند که 10 ترک داشت.در این آلبوم علی عبدالمالکی در یک آهنگ شبیه ساز آهنگ مهستی با ایمان ظهراب فیت داشت.2 آهنگ رمیکس مهستی نیز در این آلبوم (در سالی که تازه مهستی فوت کرده بود) باعث توجه بیشتر به این آلبوم شد.این آلبوم که "نامسلمون" نام داشت و به صورت غیر رسمی بود موسیقی ایران را لرزاند.تا جایی که علی عبدالمالکی بهترین خواننده غیر مجاز سال 87 موسیقی ایران شد.
علی عبدالمالکی پس از موفقیت این 2 آلبوم در سال 87 چندین تک آهنگ مثل "لباس عروست رخت عزاته" و "تا کی باید" پخش کرد که استقبال زیادی از آن شد ولی پس از این چند آهنگ بود که علی عبدالمالکی مدتها سکوت کرد و به دنبال مجوز کارهایش رفت.
تا به حال تک آهنگ های زیادی مثل "به پای حرفام"، "اشک نریز" و... به اسم علی عبدالمالکی پخش شده که هیچ کدام از این خواننده محبوب نیست!
علی عبدالماکی تا الآن مجرد هست و غذای مورد علاقه اش نیز قرمه سبزی هست.از میان خوانندگان به صدای معین علاقه خاصی دارد با اینکه خودش هم میدونه سبک این دو هیچ شباهتی به هم ندارد.
از اواسط سال 87 احتمال های زیادی در مورد آلبوم جدید علی عبدالمالکی در سایت های موزیک دیده شد و هر بار قول انتشار این آلبوم در ماه آینده دادن که با گذشت 1 ماه از سال 89 هنوز این اتفاق رخ نداده!!!
شایعات زیادی در مورد آلبومش هست که به هیچ وجه این اخبار درست نیست و فقط باید منتظر آلبوم بود.چون علی عبدالمالکی هیچ توضیحی در مورد آلبومش نداده است.
اما آنچه مسلم است حضور دو تنظیم کننده برجسته کشورمان به نام های دی جی سروش و الیاس شیرزاد میباشد.
علی عبدالمالکی هیچ سایتی متعلق به خودش ندارد و تمام سایت هایی که ادعای همکاری با علی عبدالمالکی دارند توسط طرفداران این خواننده محبوب ساخته شده است!
اما به زودی سایت رسمی علی عبدالمالکی توسط دوستان نزدیک علی افتتاح میشود تا به همه شایعات پایان بدهد.
اخباری مبنی بر جدایی علی و دی جی سروش نیز در بیشتر سایتها زده شده که این اخبار کذب محض است.
علی عبدالمالکی علاوه بر خوانندگی ترانه سرایی و آهنگسازی نیز برای خوانندگان دیگر انجام میدهد که میتوان به سوده،فرهاد نوری، پوریا عرفانی، محمد مالکی، یاسر رشادی و... اشاره کرد.
نزدیک 2 سال هست که به دنبال مجوز سومین آلبوم خود میباشد که هر بار با مخالفتهای وزارت ارشاد روبرو بوده است.ولی با توجه به مجوز دادن چند آلبوم اخیر و باز شدن فضای موسیقی، آلبوم علی عبدالمالکی نیز در آینده ای خیلی نزدیک به صورت رسمی پخش خواهد شد.
از کشور ترکیه خیلی خوشش میاد و دوست دارد حتما به این کشور سفر کند.از کشور آمریکا بر خلاف خیلیها بدش میاد!
به خاطر مجوز گرفتن و نخواندن آهنگ جدید پس از مدتها علی عبدالمالکی تصمیم گرفت آهنگ "فدات شم" را که چند سال پیش خوانده بود دوباره میکس کند و در اختیار علاقه مندانش بگذارد.در حالی که این آهنگ هنوز میکس و مستر نهایی نشده بود!
در آبان سال 88 نیز تک آهنگ "خدانگهدار" از آلبوم جدید علی عبدالمالکی لو رفت.این آهنگ به صورت ماکت بود و هنوز هیچ تنظیمی روی آن نشده بود ولی صدای عالی علی عبدالمالکی همه بار آهنگ رو به بار کشید.
در نیمه دوم سال 88 علی عبدالمالکی ماه های پرکاری داشت.آهنگسازی و ترانه سرایی برای چند خواننده و دادن 6 آهنگ جدید واقعا عبدالمالکی را پس از ماه ها دوری دوباره به رده اول موسیقی آورد.
علی عبدالمالکی تصمیم گرفت فضای کارش را عوض کند و خواندن در سبکهای دیگر را نیز تجربه کند.خواندن آهنگ شادی مثل "یعنی دوستم نداشتی" که بسیار مخالف و موافق داشت و همکاری با الیاس شیرزاد باعث شایعات فراوان جدایی او و دی جی سروش شد.در حالی که این دی جی سروش بود که به علی عبدالمالکی پیشنهاد کرده بود با تنظیم کننده های دیگر هم کار کند.

 

 

 

سبک غمگین نیز علی عبدالمالکی تجربه کرد.خواندن 2 آهنگ فوق عاشقانه و غمگین مانند "خدانگهدار" و "یه دل شکوندم" باعث محبوبیت بیش از پیش علی عبدالمالکی شد.
علی عبدالمالکی همچنین با تنظیم کننده های دیگر و به نامی همچون آرمیک(که دارای سبک جهانی میباشد)، الیاس شیرزاد، علی رهبری و بابک مافی کار کرد.شایعه هایی نیز در مورد همکاری او با سیروان خسروی نیز به گوش میرسد.
مهدی پوران نیز از خواننده هایی هست که سعی کرده در کارهایش تا حدودی از علی عبدالمالکی تقلید بکند.با اینکه صدای این دو قابل تشخیص هست.
آهنگ "دلم" او دارای ترانه ای فوق العاده بود که در ادامه آهنگ "دلکم" ساخته شده است که این آهنگ به مراتب بالاتر از آهنگ قبلی بود.تنظیم کننده این آهنگ علی رهبری بود.
معمولا اگه میخواد کاری بکند میگه "اگه حسودا بذارن"!
از کلیپ های خارجی خوشش میاد ولی با کلیپ های ایرانی اصلا حال نمیکند.
تا به حال هیچ کلیپی از کارهایش بیرون نداده است اگر کار تصویری داشته است یا در استودیو یا پارک خوانده است و آن هم با گیتا

[+] نوشته شده توسط معین رحیمی در شنبه 6 مهر 1392برچسب:, در ساعت 8:35 | |
بیگرافی محمدعلیزاده

محمد علیزاده

محمد علیزاده متولد 23 دی ماه 1360 (در شب میلاد رسول اکرم حضرت محمد(ص)). در کرج به دنیا آمده ودر حال حاضر در تهران زندگی می کند و برای اولین بار در 4 سالگی خوانده است. تحصیلاتش ربطی به موسیقی ندارد، او مهندس کشاورزی است اما علاقه شدیدی به موسیقی دارد. محمد علیزاده سه سال پیاپی مقام اول قرائت قرآن را در سطح كشور بدست آورد...


 و مقام ها و عنوان های بسیاری در ضمینه ی قرائت قرآن در سطح کشور بدست آورده است.
 یک بار عاشق شده آن هم در 19 سالگی و به آن افتخار می کند!
 در دوران تحصیل از درس شیمی متنفر بوده ولی ادبیات و ریاضی را دوست داشته. بازی هنرمندانی چون فاطمه معتمد آریا و زنده یاد خسرو شکیبایی را دوست دارد و از تولیدات مسعود کیمیایی و مهران مدیری لذت می برد.
 علی دایی و کریستیانو رونالدو فوتبالیستهای محبوبش هستند.
 خداحافظ و جز تو را جزو محبوبترین ترانه هایش می داند. اگر جادوگر بود کاری میکرد که همه خوانندگان ایران با هم رفیق و مهربان باشند!
 لباس مارک دار محبوبش D&G است و از عطر BULGARI خوشش می آید.
 خواننده محبوبش اورس است و از کارهای ناصر عبدالهی انرژی میگیرد و با شنیدن آثار ناصریا به آرامش می رسد.

 محمد علیزاده تا کنون چندین بار در تلویزیون سراسری ایران اجرای زنده داشته است که آخرین اجرای زنده ی آن در ویژه برنامه ی تحویل سال 1390 شبکه ی 3 با اجرای فرزاد حسنی بود که محمد علیزاده به اجرای آثار خود پرداخت و مورد توجه بسیاری قرار گرفت...

 آلبوم جدید محمد علیزاده به نام " جز تو " بزودی از طریق شرکت ایران گام روانه بازار مجاز موسیفی خواهد شد...  ترانه این اولین باره رو به همه هوادارانش تقدیم می کند...

[+] نوشته شده توسط معین رحیمی در شنبه 6 مهر 1392برچسب:, در ساعت 8:32 | |
بیگرافی مجیدخراطها

بیوگرافی مجید خراطها

استاد مجیدخراطها در ۷ مهر ۱۳۶۰ چشم به جهان گشود .

مجید خراطها فارغ التحصیل رشته هنر و افتخار حضور با گروه های سنتی و پاپ دارد.

خراطها سال های زیادی را با آموزش ساز طی کرد

مجيدخراطها از سال 84 پا به عرصه ي موسيقي نهاد .

اولين آلبوم حرفه اي ايشان آلبوم تنهاترين تنها با همکاري (مهدي ابراهيمي) به بازار ارائه شد.

سپس آلبوم دوم ايشان البوم زخم زبون با همکاري ( وحيد خراطها ) به بازار ارئه داده شد.

همچنين استاد مجيد خراطها با ارئه آلبوم و تک موزيک براي ديگر هنرمندان کار خود را ادامه داد.


از هنرمنداني که استاد خراطها آنها را در ارائه آلبوم و تک آهنگ همراهي کردند ميتوان:

۱- محمد امین رضاییان

۲-بهنام ربانی

۳-شهروز سهرابی و حمید اسجدی و ایمان احمد خانی

۴-یوسف خرسندی و حسن مقدسی

۵-سعید ربیعی و حمید احدی

۶-شهرام صالحی

۷-بابک جوان

۸-سعید حسینی

۹-علیرضا سلمانی

۱۰-امیر منتظری

۱۱-حمیدرضا حاجیلو

۱۲-بهروز بهشتی

۱۳-بابک غفاری

۱۴-محمد ابوالحسنی

۱۵-حامد رامتین

۱۶-علی چاقوچی

۱۷-مجید علیپور

... نام برد.

و سومين آلبوم استاد مجيد خراطها با نام وداع بود که استاد مجيد خراطها را بين مردم و نسل جوان محبوب کرد.
استاد مجيد خراطها پس از ارسعي تلاش فراوان توانست در زمستان 87 آلبوم آواره را به بازار ارائه دهد که در اين آلبوم استادمجيد خراطها با همکاري وحيد خراطها توانست خود را بيش از پيش در بين مردم محبوب سازد.

مجید خراطها در اسفند سال سال ۸۸ آلبوم فوق العاده کنسل را با همکاری وحید خراطها به بازار ارائه داد که با استقبال فوق العاده همراه شد .


استاد مجيد خراطها به نواختن سازهاي
ستار
تار
دف
تومبار
گيتار
ليد گيتار
گيتار باس
پيانو
و آهنگسازي به صورت حرفه اي را دارا ميباشد.

[+] نوشته شده توسط معین رحیمی در شنبه 6 مهر 1392برچسب:, در ساعت 8:31 | |
بیگرافی علیرضاروزگار

علیرضا روزگار متولد سال ۱۳۶۰ مرودشت و مجرد. از بچگی صدای زیبایی داشت بعد کم کم با علاقه ای که به موسیقی داشت به خوانندگی روی آورد. تنظیم کننده ی اکثر ترکهای علیرضا برادرش مصطفی روزگار میباشد
علیرضا کار خوانندگی رو ابتدا با خوندن با گیتار شروع کرد و در حال حاضر جزء خوانندگان بزرگ ایران میباشد
اولین آلبوم مجوز دار او به نام بی کسی هم اکنون منتشر شده است.

[+] نوشته شده توسط معین رحیمی در شنبه 6 مهر 1392برچسب:, در ساعت 8:29 | |
زندگی نامه خسروگلسرخی

زندگینامه خسرو گلسرخی

خسرو گلسرخی شاعر و نویسنده مردمی در روز دوم بهمن 1322 در شهر رشت متولد شد نام پدرش قدیر بود كه گلسرخی در سن  5/1 سالگی این تكیه گاه را از دست داد مادرش بانو شمس الشریعه وحید نام داشت كه بعد از مرگ همسرش، خسرو و برادر دو ساله اش فرهاد را نزد پدرش حاج شیخ محمد وحید كه در قم می زیست برد. وحید مرد مبارزی بود كه در كنار میرزا كوچك خان جنگلی در نهضت جنگل جنگیده بود و بالطبع هنوز هم همان روحیه مبارزه در وجودش بود خسرو توسط چنین مبارزی تعلیم دید و تحت تاثیر نظرات او قرار گرفت حتی شعرهایی به نام جنگلی ها و دامون در این رابطه گفت (دامون به معنی پناهگاه و انبوهی سیاهی جنگل است). در سال 1341 پدر بزرگش فوت كرد آن زمان خسرو دوران تحصیل ابتدایی و متوسطه را در مدارس حكیم سنایی و حكیم نظامی به پایان رسانده بود و بعد از فوت پدربزرگش می بایست چرخ معاش خانواده را بگرداند او و برادرش فرهاد به تهران عزیمت كردند و در خانه ای كوچك در محله امین حضور سكنی گزیدند او روزها كار می كرد و شب ها درس می خواند. خسرو در این سالها از ادبیات نیز غافل نبود در طی این سالها اشعار و مقالات و نقدهای بسیار بر آثار ادبی از سوی او با نام های غیر واقعی و مستعاری چون دامون – خ ، گ – بابك رستگار – افشین راد – خسرو كاتوزیان به چاپ رسید در این زمان گلسرخی، با آموختن زبان فرانسه به طور كامل و زبان انگلیسی در دوره دانشگاهی، دست به ترجمه های ادبی نیز می زد.
كار جدی او در شعر از سال 45 شروع شد. در سال 48 با عاطفه گرگین شاعر و نویسنده همفكرش ازدواج كرد زندگی در كنار عاطفه و تاثیر پذیری از افكار او آثار گلسرخی را غنی تر كرد بطوری كه دوران شكوفایی فكری و خلاقیت او در مطبوعات در سالهای 48 تا 52 می باشد البته هیچ اثری از خسرو در زمان حیاتش، به جز آنچه در مطبوعات و جنگ ها انتشار یافت به صورت كتاب چاپ نشد. تنها چیزی كه میتوان به عنوان كتاب چاپ شده در میان نوشته های او سراغ گرفت، مقاله ای ست با عنوان ” سیاستِ هنر، سیاستِ شعر” این مقاله برای اولین بار به صورت جزوه از سوی انتشارات (كتاب نمونه) به مدیریت بیژن اسدی پور انجام گرفت. اما بعدا” كاوه گوهرین مجموعه آثار خسرو را در دو مجموعه به نام های ”دستی میان دشنه و دل” و ” من در كجای جهان ایستاده ام” چاپ كرد كه این دفتر نیز در آن است. خسرو برای چاپ كتابهایش با (كتاب نمونه) قرارداد بسته بود كه به انجام نرسید و بعدها یكی از این دو مجموعه، با نام انتخابی خود گلسرخی “ ای سرزمین من“ چاپ شد. انتخاب نام “پرنده خیس” برای مجموعه دوم به توصیه عمران صلاحی انجام شده است. عمران صلاحی وبیژن اسدی پور كه از دوستان گلسرخی بودند تأكید كرده اند كه خسرو قصد داشت این نام را بر مجموعه ای از شعرهایش بگذارد.
او چهار سال در كنار همسرش زندگی كرد و ثمره این ازدواج فرزندی به نام دامون بود مدتی بعد از دستگیری گلسرخی عاطفه گرگین نیز دستگیر شد و در دادگاه نظامی به چهار سال زندان محكوم شد با به زندان افتادن او سرپرستی دامون به برادرش سپرده شد. (هم اكنون دامون همراه مادرش در پاریس زندگی می كند).
بیشترین علت دستگیری گلسرخی عضویت در محفلی بود كه موقع دستگیری مدت یكسال بود كه از این محفل بریده بود در اوائل ورود به آن محفل او متوجه شد كه جز حرف و خیال‏بافی و احیانا” چپ‏روی‏های نمایشی و خطرناك هیچ نیست . در آغاز ورود به آن جمعیت كذایی برای اینكه همسر و تنها پسرش را از این گرداب دور كند، ظاهرا از خانواده خود برید. و با عاطفه گرگین تبانی كرد و كوشید تا در انظار این طور جلوه دهد كه به علت اختلاف و عدم تفاهم جدا از خانواده خود زندگی می‏كند و این رشته خانوادگی در حال گسستن است. عاطفه در این ظاهرسازی مصلحتی او را یاری می‏داد،
خسرو گلسرخی در 29 بهمن 1352 به جرم شركت در طرح گروگانگیری رضا پهلوی علیرغم اینكه به خاطر بودن در زندان ساواك هرگز نمی توانست چنین كاری را انجام دهد و صرفا” به خاطر دفاع از عقایدش در دادگاه نظامی به اعدام محكوم و در میدان چیت گر تیر باران شد ..
دادگاه نظامی گلسرخی و دوست همرزمش كرامت الله دانشیان و دفاعیه ای كه خسرو گلسرخی كرد هنوز در پیكره تاریخ ایران می درخشد و یكی از صحنه های باشكوه ایستادگی بر سر آرمان تا پای جان است او دفاع خود را چنین آغاز كرد:
به نام نامی مردم:
من در دادگاهی كه نه قانونی بودن و نه صلاحیت آنرا قبول داردم از خود دفاع نمی كنم بعنوان یك ماركسییت خطابم با خلق و تاریخ است هر چه شما بر من بیشتر بتازید من بیشتر بر خود می بالم چرا كه هر چه از شما دورتر باشم به مردم نزدیكترم و هر چه كینه شما به من و عقایدم شدیدتر باشد لطف و حمایت توده مردم از من قوی تر است حتی اگر مرا به گور بسپارید كه خواهید سپرد مردم از جسدم پرچم و سرود می سازند.
او در ادامه گفت زندگی امام حسین نمودار زندگی كنونی ماست كه جان بر كف برای خلقهای محروم میهن خود در این دادگاه محاكمه می شویم او در اقلیت بود و یزید بارگاه و قشون و حكومت و قدرت داشت او ایستاد و شهید شد هر چند كه یزید گوشه ای از تایخ را اشغال كرد ولی آن چه كه در تداوم تاریخ تكرار شد راه حسین و پایداری او بود نه حكومت یزید آن چه را كه خلقها تكرار كردند و می كنند راه حسین است.
وقتی دادگاه نظامی حكم اعدام گلسرخی و دانشیان را قرائت كرد آن دو فقط لبخند زدند و بعد دست یكدیگر را به گرمی فشردند و در آغوش هم فرو رفتند
محبوبیت گلسرخی و دانشیان ترس ساواك را برانگیخت آنها به تكاپو افتادند تا شاید در آخرین لحظات در آنها رسوخ كنند به آنها كه با شكیبایی منتظر تیرباران بودند پیشنهاد شد كه از شاه تقاضای عفو كنند اما آنها فقط پوزخند زدند ساواك وقتی دید با هیچ حربه ای قادر به فریب آنها نیست به گلسرخی پیشنهاد داد كه دامون پسرش را قبل از تیرباران ببیند اما گلسرخی به این پیشنهاد هم جواب منفی داد و این در شرایطی بود كه همه سلولهای بدنش نام دامون را فریاد می كشید او می دانست كه دامون نقطه ضعف اوست و دامون می تواند او را به زندگی امیدوار كند زندگی كه او می خواست از دست بدهد تا به وظیفه اش عمل كند آری برای او مرگ یك وظیفه بود وقتی از او تقاضای ندامت نامه می كنند تا در نتیجه دادگاه تخفیف دهند او می گوید هیچ كس از زندگی در كنار زن و فرزند گریزان نیست من مثل هر انسانی زندگی را دوست دارم و دوست دارم مثل هر پدری رنگ چشمان فرزندم را ببینم اما راهی را كه انتخاب كرده ایم باید به پایان ببریم مرگ ما حیات ابدی است ما می رویم تا راه و رسم مبارزه بماند اگر من ندامت نامه بنویسم كمر مبارزان را خرد نكرده ام ؟؟؟
در سحرگاه 29 بهمن وقتی او را به چوبه اعدام بستند هنوز لبخند می زند و می خواهد كه چشمانش را نبندند چون می خواست با دیدن خورشید به سرای باقی بشتابد ..
او در وصیت نامه اش می نویسد :
من یك فدائی خلق ایران هستم و شناسنامه من جز عشق به مردم چیز دیگری نیست من خونم را به توده های گرسنه و پابرهنه ایران تقدیم میكنم. و شما آقایان فاشیست ها كه فرزندان خلق ایران را بدون هیچگونه مدركی به قتلگاه میفرستید، ایمان داشته باشید كه خلق محروم ایران انتقام خون فرزندان خود را خواهد گرفت. شما ایمان داشته باشید از هر قطره خون ما صدها فدایی برمیخیزد و روزی قلب شما را خواهد شكافت. شما ایمان داشته باشید كه حكومت غیرقانونی ایران كه در 28 مرداد سیاه به خلق ایران توسط آمریكا تحمیل شده در حال احتضار است و دیر یا زود با انقلاب قهرآمیز توده های ستم كشیده ایران واژگون خواهد شد
ضمنا“ یك عدد حلقه پلاتین(طلای سفید) و مبلغ یك هزار و دویست ریال وجه نقد را به خانواده و یا به زنم بدهند.

 

 

سهراب سپهری در غم اعدام خسرو گلسرخی

شاید در گیر و دار اعدام خسرو گلسرخی

سهراب سپهری اینچنین سرود :

کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ

خسرو گلسرخی

کار ما شاید اینست

که در افسون گل سرخ شناور باشیم

 

و در بند  آخر با کنایه می گوید در افسون گل سرخ ! که احتمالا اشک  است شناور باشیم

 بی اختیار بیاد این جمله ارد بزرگ می افتم که :تمنای واپسین آدمی ، شناور شدن در بسامدهای ( امواج)  گیتی است . و باز همو می گوید :شناور بودن خرد آدم در جهان احساس  به او میدان بروز و رشد هنر را داده است .

تاریخ مفاهیم و رازه های بسیاری را با خود می برد و رازهای جدیدی پیش روی ما می گذارد .

 سهراب نگاه دردمند خود را با کلماتی کوچک اما وسیع بیان می دارد.

او همانند اخوان شمشیر از رو نبسته

مهدی اخوان ثالث

او شمشیرش اشک و احساس لطیف ش است

به یاد او یکی از اشعار زیبایش را می گذارم که با کمی دقت می توان در آن ، راز های را یافت ...

شبی سرد است و من افسرده

راه دوری است و پایی خسته

نیرنگی است و چراغی مرده

می کنم تنها از جاده عبور

دور ماندند زمن آدمها

سایه ای از سر دیوار گذشت

غمی افزود مرا بر غم ها

فکر تاریکی و این ویرانی

بی خبر آمد تا با دل من

قصه ها سازد پنهانی

نیست رنگی که بگوید با من

اندکی صبر،سحر نزدیک است

هر دم این بانگ بر آرم از دل

وای این شب چقدر تاریک است!

خنده ای کو که به انگیزم؟

قطره ای کو که به دریا ریزم؟

صخره ای کو که بدان آویزم؟

مثل این است که شب نمناک است

دیگران را هم غمی هست به دل

غم من،لیک غمی غمناک است


منبع: كتاب حماسه خسرو گلسرخی – نوشته آرمان

[+] نوشته شده توسط معین رحیمی در شنبه 6 مهر 1392برچسب:, در ساعت 8:21 | |
زندگی نامه پروین اعتصامی
زندگی نامه
با سلام

پروين اعتصامي که نام اصلي او "رخشنده " است در بيست و پنجم اسفند 1285 هجري شمسي در تبريز متولد شد ، در کودکي با خانواده اش به تهران آمد . پدرش که مردي بزرگ بود در زندگي او نقش مهمي داشت ، و هنگاميکه متوجه استعداد دخترش شد ، به پروين در زمينه سرايش شعر کمک کرد.

" پدر پروين"

يوسف اعتصامي معروف به اعتصام الملک از نويسندگان و دانشمندان بنام ايران بود. وي اولين "چاپخانه" را در تبريز بنا کرد ، مدتي هم نماينده ي مجلس بود.

اعتصام الملک مدير مجله بنام "بهار" بود که اولين اشعار پروين در همين مجله منتشر شد ، ثمره ازدواج اعتصام الملک ، چهار پسر و يک دختر است.

"مادر پروين"

مادرش اختر اعتصامي نام داشت . او بانويي مدبر ، صبور ، خانه دار و عفيف بود ، وي در پرورش احساسات لطيف و شاعرانه دخترش نقش مهمي داشت و به ديوان اشعار او علاقه فراواني نشان مي داد.

"شروع تحصيلات و سرودن شعر"

پروين از کودکي با مطالعه آشنا شد . خانواده او اهل مطالعه بود و وي مطالب علمي و فرهنگي به ويژه ادبي را از لابه لاي گفت و گوهاي آنان درمي يافت در يازده سالگي به ديوان اشعار فردوسي ، نظامي ، مولوي ، ناصرخسرو ، منوچهري ، انوري ، فرخي که همه از شاعران بزرگ و نام آور زبان فارسي به شمار مي آيند ، آشنا بود و از همان کودکي پدرش در زمينه وزن و شيوه هاي يادگيري آن با او تمرين مي کرد.

گاهي شعري از شاعران قديم به او مي داد تا بر اساس آن ، شعر ديگري بسرايد يا وزن آن را تغيير دهد ، و يا قافيه هاي نو برايش پيدا کند ، همين تمرين ها و تلاشها زمينه اي شد که با ترتيب قرارگيري کلمات و استفاده از آنها آشنا شود و در سرودن شعر تجربه بياندوزد.

هر کس کمي با دنياي شعر و شاعري آشنا باشد ، با خواندن اين بيت ها به توانائي او در آن سن و سال پي مي برد برخي از زيباترين شعرهايش مربوط به دوران نوجواني ، يعني يازده تا چهارده سالگي او مي باشد ، شعر " اي مرغک " او در 12 سالگي سروده شده است:

اي مُرغک خُرد ، ز آشيانه

پرواز کن و پريدن آموز

تا کي حرکات کودکانه؟

در باغ و چمن چميدن آموز

رام تو نمي شود زمانه

رام از چه شدي ؟ رميدن آموز

منديش که دام هست يا نه

بر مردم چشم ، ديدن آموز

شو روز به فکر آب و دانه

هنگام شب آرميدن آموز

 با خواندن اين اشعار مي توان دختر دوازده ساله اي را مجسم کرد که اسباب بازي اش " کتاب" است ؛ دختري که از همان نوجواني هر روز در دستان کوچکش ، ديوان قطوري از شاعري کهن ديده مي شود ، که اشعار آن را مي خواند و در سينه نگه مي دارد.

شعر " گوهر و سنگ " را نيز در 12 سالگي سروده است.

شاعران و دانشمنداني مانند استاد علي اکبر دهخدا ، ملک الشعراي بهار ، عباس اقبال آشتياني ، سعيد نفيسي و نصر الله تقوي از دوستان پدر پروين بودند ، و بعضي از آنها در يکي از روزهاي هفته در خانه او جمع مي شدند ، و در زمينه هاي مختلف ادبي بحث و گفتگو مي کردند. هر بار که پروين شعري مي خواند ، آنها با علاقه به آن گوش مي دادند و او را تشويق مي کردند.

" ادامه تحصيلات"

 

پروين ، در 18 سالگي ، فارغ التحصيل شد ، او در تمام دوران تحصيلي ، يکي از شاگردان ممتاز مدرسه بود. البته پيش از ورود به مدرسه ، معلومات زيادي داشت ، او به دانستن همه مسائل علاقه داشت و سعي مي کرد ، در حد توان خود از همه چيز آگاهي پيدا کند. مطالعات او در زمينه زبان انگليسي آن قدر پيگير و مستمر بود که مي توانست کتابها و داستانهاي مختلفي را به زبان اصلي ( انگليسي ) بخواند . مهارت او در اين زبان به حدي رسيد که 2 سال در مدرسه قبلي خودش ادبيات فارسي و انگليسي تدريس کرد.

"سخنراني در جشن فارغ التحصيلي"

در خرداد 1303 ، جشن فارغ التحصيلي پروين و هم کلاس هاي او در مدرسه برپا شد. او در سخنراني خود از وضع نامناسب اجتماعي ، بي سوادي و بي خبري زنان ايران حرف زد. اين سخنراني ، بعنوان اعلاميه اي در زمينه حقوق زنان ، در تاريخ معاصر ايران اهميت زياد دارد.

پروين در قسمتهاي از اعلاميه "زن و تاريخ" گفته است:

« داروي بيماري مزمن شرق منحصر به تعليم و تربيت است ، تربيت و تعليم حقيقي که شامل زن و مرد باشد و تمام طبقات را از خوان گسترده معروف مستفيذ نمايد. »

و درباره راه چاره اش گفته است :

« پيداست براي مرمت خرابي هاي گذشته ، اصلاح معايب حاليه و تمهيد سعادت آينده ، مشکلاتي در پيش است. ايراني بايد ضعف و ملالت را از خود دور کرده ، تند و چالاک اين پرتگاه را عبور کند. »

"اخلاق پروين"

يکي از دوستان پروين که سال ها با او ارتباط داشت ، درباره او گفته است :

« پروين ، پاک طينت ، پاک عقيده ، پاکدامن ، خوش خو و خوش رفتار ، نسبت به دوستان خود مهربان ، در مقام دوستي فروتن و در راه حقيقت و محبت پايدار بود. کمتر حرف مي زد و بيشتر فکر مي کرد ، در معاشرت ، سادگي و متانت را از دست نمي داد . هيچ وقت از فضايل ادبي و اخلاقي خودش سخن نمي گفت.»

همه اين صفات باعث شده بود که او نزد ديگران عزيز و ارجمند باشد.

مهمتر از همه اين ها ، نکته اي است که از ميان اشعارش فهميده مي شود . پروين ، با آن همه شعري که سروده ، در ديواني با پنج هزار بيت ، فقط يک يا دو جا از خودش حرف زده و درباره خودش شعر سروده و اين نشان دهنده فروتني و اخلاق شايسته اوست.

"نخستين چاپ ديوان اشعار"

پيش از ازدواج ، پدرش با چاپ مجموعه اشعار او مخالف بود و اين کار را با توجه به اوضاع و فرهنگ آن روزگار ، درست نمي دانست. او فکر مي کرد که ديگران ممکن است چاپ شدن اشعار يک دوشيزه را ، راهي براي يافتن شوهر به حساب آورند!

اما پس از ازدواج پروين و جدائي او از شوهرش ، به اين کار رضايت داد. نخستين مجموعه شعر پروين ، حاوي اشعاري بود که او تا پيش از 30 سالگي سروده بود و بيش از صد و پنجاه قصيده ، قطعه ، غزل و مثنوي را شامل مي شد.

مردم استقبال فراواني از اشعار او کردند ، به گونه اي که ديوان او در مدتي کوتاه پس از چاپ ، دست به دست ميان مردم مي چرخيد و بسياري باور نمي کردند که آنها را يک زن سروده است ، استادان معروف آن زمان ، مانند دهخدا و علامهء قزويني ، هر کدام مقاله هايي درباره اشعار او نوشتند و شعر و هنرش را ستودند.

" کتابداري"

 

پروين مدتي کتابدار کتابخانه دانشسراي عالي تهران (دانشگاه تربيت معلم کنوني) بود . کتابداري ساکت و محجوب که بسياري از مراجعه کنندگان به کتابخانه نمي دانستند او همان شاعر بزرگ است . پس از چاپ ديوانش وزارت فرهنگ نيز از او تقدير کرد.

" دعوت دربار و مدال درجه سه"

معمولا رسم است که دولت ، دانشمندان و بزرگان علم و ادب را طي برگزاري مراسمي خاص ، مورد ستايش و احترام قرار مي دهد . در چنين مراسمي وزير يا مقامي بالاتر ، مدالي را که نشانه سپاس ، احترام و قدرداني دولت از خدمات علمي و فرهنگي فرد مورد نظر است ، به او اهدا مي کند ، وزارت فرهنگ در سال 1315 مدال درجه سه لياقت را به پروين اعتصامي اهدا کرد ولي او اين مدال را قبول نکرد.

گفته شده که حتي پيشنهاد رضا خان را که از او براي ورود به دربار و تدريس به ملکه و وليعهد وقت دعوت کرده بود ، نپذيرفت ، روحيه و اعتقادات پروين به گونه اي بود که به خود اجازه نمي داد در چنين مکان هايي حاضر شود . او ترجيح مي داد در تنهايي و سکوت شخصي اش به مطالعه بپردازد.

او که در 15 سالگي درباره ستمگران و ثروتمندان به سرودن شعر پرداخته ، چگونه مي تواند به محيط اشرافي دربار قدم بگذارد و در خدمت آنها باشد ؟

او که انساني آماده ، داراي شعوري خلاق و همواره درگير در مسائل اجتماعي بود به اين نشان ها و دعوت ها فريفته نمي شد.

در اين جا يکي از اشعار پروين در مذمت اغنياي ستمگر را مي خوانيد :

برزگري پند به فرزند داد، کاي پسر

 اين پيشه پس از من تو راست

مدت ما جمله به محنت گذشت

نوبت خون خوردن و رنج شماست

….

هر چه کني نخست همان بدروي

کار بد و نيک ، چو کوه و صداست

….

گفت چنين ، کاي پدر نيک راي

صاعقه ي ما ستم اغنياست

پيشه آنان ، همه آرام و خواب

قسمت ما ، درد و غم و ابتلاست

ما فقرا ، از همه بيگانه ايم

مرد غني ، با همه کس آشناست

خوابگه آن را که سمور و خزست

کي غم سرماي زمستان ماست

تيره دلان را چه غم از تيرگيست

بي خبران را چه خبر از خداست

" دوران بيماري و مرگ پروين"

پروين اعتصامي ، پس از کسب افتخارات فراوان و درست در زماني که برادرش – ابوالفتح اعتصامي -  ديوانش را براي چاپ دوم آن حاضر مي کرد ، ناگهان در روز سوم فروردين 1320 بستري شد پزشک معالج او ، بيماري اش را حصبه تشخيص داده بود ، اما در مداواي او کوتاهي کرد و متاسفانه زمان درمان او گذشت و شبي حال او بسيار بد شد و در بستر مرگ افتاد.

نيمه شب شانزدهم فروردين 1320 پزشک خانوادگي اش را چندين بار به بالين او خواندند و حتي کالسکه آماده اي به در خانه اش فرستادند ، ولي او نيامد و …. پروين در آغوش مادرش چشم از جهان فرو بست .

پيکر پاک او را در آرامگاه خانوادگي اش در شهر قم و کنار مزار پدرش در جوار خانم حضرت معصومه (س) به خاک سپردند . پس از مرگش قطعه شعري از او يافتند که معلوم نيست در چه زماني براي سنگ مزار خود سروده بود . اين قطعه را بر سنگ مزارش نقش کردند ، آنچنانکه ياد و خاطره اش در دل مردم نقش بسته است . گزيده اي از اين شعر در ذيل آمده است :

اين که خاک سيهش بالين است                      اختر چرخ ادب پروين است

گر چه جز تلخي از ايام نديد                             هر چه خواهي سخنش شيرين است

صاحب آن همه گفتار امروز                               سائل فاتحه و ياسين است

آدمي هر چه توانگر باشد                                چون بدين نقطه رسد مسکين است

www.biografi.Loxblog.com

[+] نوشته شده توسط معین رحیمی در شنبه 6 مهر 1392برچسب:, در ساعت 8:20 | |
زندگی نامه وحشی بافقی

 

تصویر

 

زندگینامه

تولد وحشی گویا در اواسط نیمه اول قرن دهم در بافق که بر سر راه یزد و کرمان واقع است، اتفاق افتاد و چون بافق را گاهی از توابع کرمان و گاه از توابع یزد به حساب می آورند، وحشی را گاهی یزدی و گاهی کرمانی گفته اند.

دوره اول زندگی وحشی در زادگاهش سپری شد. وحشی در این مدت به جز برادرش در خدمت شرف الدین علی بافقی نیز به کسب دانش و ادب مشغول بود.

وحشی بعد از فراگیری مقدمات علوم ادبی، از بافق به یزد و از آنچه به کاشان رفت و مدتی را در آن شهر به مکتب داری مشغول بود. بعد از مدتی، به یزد برگشت و در همانجا ساکن شد و به شعر و مدح پادشاهان ان شهر مشغول بود تا اینکه در سال 991 هجری در گذشت.
خانواده وحشی از نظر ثروت، جزو خانواده های متوسط بافق بود. برادر بزرگترش، مرادی بافقی هم یکی از شاعران آن عهد بود که تاثیر زیادی در تربیت و آشنایی وحشی با محفل های ادبی داشت، اما پیش از آنکه وحشی در شعر به شهرت برسد در گذشت.
وحشی در اشعار خود چند بار نام برادرش را آورده است.

وحشی شاعری بلند همت، حساس، وارسته و گوشه گیر بود با وجود اینکه شاعران هم عصر او برای برخورداری از نعمتهای دربار گورکانی هند، امیران و بزرگان این دولت، به هند مهاجرت می گردند؛ وحشی نه تنها از ایران بیرون نرفت بلکه حتی از بافق تنها مدتی به کاشان رفت و پس از آن تمام عمرش را در یزد اقامت کرد.
او شاعری را تنها برای بیان اندیشه ها و احساسات خود به کار می گرفت و نه برای کسب مال و زراندوزی.
دوره کمالش در شاعری را در یزد گذراند و برای به دست آوردن روزی خود، تنها رجال و بزرگان یزد و کرمان را مدح کرد. در دیوانش یک قصیده در مدح شاه تهماسب و ماده تاریخی درباره وفاتش دیده می شود اما حامی واقعی او میرمران، حاکم یزد بود.

سیری در اشعار

کلیات وحشی بافقی بیشتر از نه هزار بیت است که شامل قصیده، ترکیب بند ، ترجیع بند، غزل، قطعه، رباعی و مثنوی می شود.

ترکیب بند ها و ترجیع بندهایش به خصوص مربع و مسدس آنها، همگی از جمله نظمهای دل انگیز دوره صفوی است.



تصویر

ساقی نامه ی طولانی او که به شکل ترجیع بند سروده، در نوع خود کم نظیر است که بعد از وحشی توسط شاعران دیگر با همان وزن و همان مضمون بارها مورد تقلید و جوابگویی قرار گرفت. به همین اندازه مسدس ترکیبها و مربع ترکیبهای او در شعر غنایی ارزشمند است و در نهایت زیبایی چنان ساخته شده که کمتر کسی است که تمام یا قسمتی از آن را به خاطر نسپرده باشند. اگر چه وحشی مبتکر این نوع ترکیب بند نیست، اما در این شیوه بر تمام شعرای شعرهای غنایی برتری دارد، به طوری که کسی در مقام استقبال و جوابگویی به آنها برنیامده است.

غزلهای او سرآمد اشعارش است و از نظر ارزش و مقام، جزو رتبه های اول شعر غنایی فارسی است. در اکثر آنها، احساسات و عواطف شدید و درد و تألم درونی شاعر با زبانی ساده و روان و دلپذیر با نیرومندی هر چه تمامتر بیان شده است.

مثنویهای وحشی بیشتر به استقبال و در مقام جوابگویی به نظامی سروده شده است. دو مثنوی او به نامهای ناظر و منظور و فرهاد و شیرین به استقبال خسرو و شیرین نظامی است. مثنوی اول او در 1569 بیت و در سال 996 هجری به پایان رسید.

مثنوی دوم او بی شک یکی از شاهکارهای ادبیات در دراماتیک فارسی است که در همان زمان حیات شاعر شهرت بسیار یافت؛ اما وحشی نتوانست بیش از 1070 بیت از آن را بسراید و کار ناتمام او را شاعر معروف قرن سیزدهم هجری، وصال شیرازی با افزودن 1251 بیت به پایان رساند و بعد از وصال، شاعر دیگری به نام صابر، 304 بیت دیگر بر این منظومه افزوده دیگر است.

وحشی همچنین مثنوی معروف دیگری به نام خلد برین دارد که باز هم به پیروی از نظامی و بر وزن مخزن الاسرار است. همچنین از وحشی، مثنویهای کوتاه دیگری در مدح و هجو و مانند آنها باقی مانده که ارزش مثنویهای دیگر او را ندارد.

ویژگی سخن

وحشی بافقی بی شک یکی از شاعران بارز و نام آور عهد صفوی است که اهمیت او در سبک خاص بیان اوست.

مضمونها و ظرایف شاعرانه و بیان احساسات و عواطف و نازک خیالهای او آنچنان با زبانی ساده و روان بیان شده که گاه آنها را با زبان محاوره بیان می کند و گاهی چنان است که گویی حرفهای روزمره اش را می زند و همین به شاعری او ارزش و اعتبار فراوان می دهد.

او سعی می کند از استفاده بیش از حد اختیارات شاعری دوری کند و در عوض کوشش خود را برای بیان اندیشه ها و تفکرات عالی خود که بیشتر به همراه احساسات و عواطف گرم است به کار می گیرد.

او زبانی ساده و پر از صداقت را بر می گزیند و همین دلیلی است که در عهد خود به عنوان تواناترین شاعر مکتب وقوع محسوب می شود.



تصویر

در اشعار وحشی، واژه های مشکل و ترکیب های عربی بسیار کم دیده می شود؛ اما به جای آن از واژه ها و ترکیب های رایج زمان خود بسیار استفاده کرده است.

وحشی همچنین به صنایع و آرایه های لفظی نیز توجه نمی کرد؛ جز آنکه برای استواری کلامش ضروری بوده باشد. گر چه وحشی در مثنویهایش بیشتر از نظامی و در غزل از غزلسرایان نام آور گذشته استقبال می گرد اما خود نیز طبعی مبتکر داشت چنانکه اکثر غزلهای او بعدها توسط شاعران دیگر مورد استقبال واقع شد.

نمونه اشعار


سپهر قصد من زار ناتوان دارد
که بر میان کمر کین ز کهکشان دارد

جفاى چرخ نه امروز می رود بر من
به ما عداوت دیرینه در میان دارد

به کنج بی کسى و غربتم من آن مرغى
که سنگ تفرقه دورش ز آشیان دارد

منم خرابه نشینى که گلخن تابان
به پیش کلبه ى من حکم بوستان دارد

منم که سنگ حوادث مدام در دل سخت
به قصد سوختنم آتشى نهان دارد

کسى که کرد نظر بر رخ خزانى من
سرشک دمبدم از دیده ها روان دارد

چه سازم آه که از بخت واژگونه من
بعکس گشت خواصى که زعفران دارد

دلا اگر طلبى سایه ى هماى شرف
مشو ملول گرت چرخ ناتوان دارد

ز ضعف خویش برآ خوش از آن جهت که هماى
ز هر چه هست توجه به استخوان دارد

گرت دهد به مثل زال چرخ گرده ى مهر
چو سگ بر آن ندوى کان ترا زیان دارد

بدوز دیده ز مکرش که ریزه ى سوزن
پى هلاک تو اندر میان نان دارد

کسى ز معرکه ها سرخ رو برون آید
که سینه صاف چو تیغ است و یک زبان دارد

چو کلک تیره نهادى که می شود دو زبان
همیشه روسیهى پیش مردمان دارد

ز دستبرد اراذل مدام دربند است
چو زر کسى که دل خلق شادمان دارد

کسى که مار صفت در طریق آزار است
مدام بر سر گنج طرب مکان دارد

خود آن که پشت بر اهل زمانه کرد چو ما
رخ طلب به ره صاحب الزمان دارد

شه سریر ولایت محمد بن حسن
که حکم بر سر ابناى انس و جان دارد

کفش که طعنه به لطف و سخاى بحر زند
دلش که خنده به جود و عطاى کان دارد

به یک گداى فرومایه صرف می سازد
به یک فقیر تهى کیسه در میان دارد    www.biografi.Loxblog.com

[+] نوشته شده توسط معین رحیمی در شنبه 6 مهر 1392برچسب:, در ساعت 8:19 | |
زندگی نامه عطار

زندگی نامه 

 عطار از شعرا و نویسندگان قرن ششم هجری قمری است.
نام اصلی او "فرید الدین ابوحامد" بوده است و اطلاع دقیقی از سال تولد او در دست نیست و تاریخ ولادتش را از سال 513 هجری قمری تا 537 هجری قمری دانسته اند.
عطار در روستای "کدکن" که یکی از دهات نیشابور بود به دنیا آمد و از دوران کودکی او جزئیات خاصی در دست نیست.
پدر عطار به شغل عطاری (دارو فروشی) مشغول بوده و "فریدالدین" هم پس از مرگ پدرش به همین شغل روی آورد.
عطار علاوه بر دارو فروشی به کار طبابت هم مشغول بود و خود در این مورد می گوید:
به داروخانه پانصد شخص بودند ----- که در هر روز نبضم می نمودند


آنچه مسلم است عطار در اواسط عمر خود دچار تحولی روحی شد و به عرفان روی آورده است.
در مورد چگونگی این انقلاب روحی داستانهایی وجود دارد که درستی آنها از نظر تاریخی معلوم نیست ولی معروف ترین آنها این است که روزی عطار در دکان خود مشغول به معامله بود که درویشی به آنجا رسید و چند بار با گفتن جمله چیزی برای خدا بدهید از عطار کمک خواست ولی او به درویش چیزی نداد .
درویش به او گفت : ای خواجه تو چگونه می خواهی از دنیا بروی؟
عطار گفت : همانگونه که تو از دنیا می روی . درویش گفت :تو مانند من می توانی بمیری؟ عطار گفت : بله ، درویش کاسه چوبی خود را زیر سر نهاد و با گفتن کلمه الله از دنیا رفت.
عطار چون این را دید شدیدا" منقلب گشت و از دکان خارج شد و راه زندگی خود را برای همیشه تغییر داد.
او بعد از مشاهده حال درویش دست از کسب و کار کشید و به خدمت عارف رکن الدین رفت که در آن زمان عارف معروفی بود و به دست او توبه کرد و به ریاضت و مجاهدت با نفس مشغول شد و چند سال در خدمت این عارف بود.
عطار سپس قسمتی از عمر خود را به رسم سالکان طریقت در سفر گذراند و از مکه تا ماورالنهر به مسافرت پرداخت و در این سفرها بسیاری از مشایخ و بزرگان زمان خود را زیارت کرد.
در مورد مرگ عطار نیز روایت های مختلفی وجود دارد و بعضی می گویند که او در حمله مغولان به شهر نیشابور به دست یک سرباز مغول کشته شد و زمان مرگ او احتمالاً بین سالهای 627 یا 632 هجری قمری بوده است.
آرامگاه عطار در نزدیکی شهر نیشابور واقع شده است.


[
لينک هاي داخل نوشته ها فقط براي کاربران ثبت نام شده قابل مشاهده هستنند.براي استفاده از تمام امکانات انجمن لطفنا بر روي نوشته بالاي انجمن(ورود و ثـــــبـــــت نــــــــــــــــــــــــــام سريــــــــــــع)کليک کنيد ]نمی رسد ولی سادگی گفتار او وقتی با دل سوختگی همراه می شود بسیار تأثیرگذار است.
عطار در مثنوی "منطق الطیر" با بیان رموز عرفان، سالک این راه را قدم به قدم تا مقصود می برد.
عطار در سرودن[
لينک هاي داخل نوشته ها فقط براي کاربران ثبت نام شده قابل مشاهده هستنند.براي استفاده از تمام امکانات انجمن لطفنا بر روي نوشته بالاي انجمن(ورود و ثـــــبـــــت نــــــــــــــــــــــــــام سريــــــــــــع)کليک کنيد ] های عرفانی نیز بسیار توانا است و اندیشه ژرف او به بهترین شکل در این اشعار نمود یافته است.
عطار برای بیان مقصود خود از همه چیز از جمله تمثیلات و حکایت هایی که حیوانات قهرمان آن هستند بهره جسته است و امروزه می توان مثنوی "منطق الطیر" را یکی از مهمترین [
لينک هاي داخل نوشته ها فقط براي کاربران ثبت نام شده قابل مشاهده هستنند.براي استفاده از تمام امکانات انجمن لطفنا بر روي نوشته بالاي انجمن(ورود و ثـــــبـــــت نــــــــــــــــــــــــــام سريــــــــــــع)کليک کنيد ]ها در ادب فارسی دانست.
بدون شک عطار سرمایه های عرفانی شعر فارسی را - که سنایی آغازگر آن است- به کمال رساند و به راستی می توان گفت که عطار راه را برای کسانی چون مولوی باز کرده است.
عطار از معدود شاعرانی است که در طول زندگی خود هرگز زبان به مدح کسی نگشود و هیچ شعری از او که در آن امیر پادشاهی را ستوده باشد یافت نمی شود.
آثار
دیوان اشعار:
1- مجموعه قصاید و غزلیات عطار، که بیشتر آنها عرفانی و دارای مضمونهای بلند صوفیانه است به نام "دیوان عطار" چند بار چاپ شده است.
از میان مثنویهایی که بی گمان از اوست می توان به این آثار اشاره کرد:


2- منطق الطیر
این مثنوی، که حدود 4600 بیت دارد مهم ترین و برجسته ترین مثنوی عطار و یکی از مشهورترین مثنویهای تمثیلی فارسی است.
این کتاب که در واقع می توان آن را "حماسه ای عرفانی" نامید، عبارت است از داستان گروهی از مرغان که برای جستن و یافتن سیمرغ – که پادشاه آنهاست- به راهنمایی هدهد به راه می افتند و در راه از هفت مرحله سهمگین می گذرند.
در هر مرحله گروهی از مرغان از راه باز می مانند و به بهانه هایی یا پس می کشند تا این که، پس از عبور از این مراحل هفتگانه که بی شباهت به هفت خان در داستان "رستم" نیست، سرانجام از این گروه انبوه مرغان که در جستجوی "سیمرغ" بودند تنها "سی مرغ" باقی می مانند و چون به خود می نگرند در می یابند که آنچه بیرون از خود می جسته اند- سیمرغ- اینک در وجود خود آنهاست.
منظور عطار از مرغان، سالکان راه و از "سی مرغ" مردان خدا جویی است که پس از عبور از مراحل هفت گانه سلوک – یعنی طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فقر و فنا- سرانجام حقیقت را در وجود خویش کشف می کنند.
3- الهی نامه
این منظورمه در واقع مجموعه ای است از قصه های گوناگون کوتاه و مبتنی بر گفت و شنود پدری با پسران جوان خود که بیهود در جستجوی چیزهایی برآمده اند که حقیقت آن با آنچه عامه مردم از آن می فهمند تفاوت دارد.
4- مصیبت نامه
از دیگر منظومه های مهم عطار مصیبت نامه است که در بیان مصیبت ها و گرفتاری های روحانی سالک و مشتمل است بر حکایت های فرعی بسیار که هر کدام از آنها جذاب و خواندنی است.
در این منظومه شیخ نیشابور خواننده را توجه می دهد که فریفته ظاهر نشود و از ورای لفظ و ظواهر امر، به حقیقت و معنی اشیا پی ببرد.
5- مختار نامه
عطار یکی از شاعرانی است که به سرودن رباعیات استوار و عمیق عارفانه و متفکرانه مشهور بوده است.
رباعیات وی گاهی با رباعیات خیام، او بسیار نزدیک شده و همین امر سبب گردیده است که بسیاری از آنها را بعدها به خیام نسبت دهند و در مجموعه ترانه های وی به ثبت برسانند.
همین آمیزش و نزدیکی فکر و اندیشه، کار تمیز و تفکیک ترانه های این دو شاعر بزرگ نیشابوری را دشوار کرده است.
6- تذکرة الاولیا
عطار از آغاز جوانی به سرگذشت عارفان و مقامات اولیای تصوف دلبستگی زیادی داشته است.
همین علاقه سبب شده است که او سرگذشت و حکایات مربوط به نودو هفت تن از اولیا و مشایخ تصوف را در کتابی به نام تذکرة الاولیا گردآوری کند.
بیش از او در کتاب کشف المحجوب هجویری و طبقات الصوفیه عبدالرحمان سُلَمی نیز چنین کاری صورت گرفته است. اگر چه این دو کتاب به علت قدیمی تر بودن همیت دارند ولی تذکرة الاولیای عطار، نزد فارسی زبانان شهرت بیشتری پیدا کرده است. این کتاب در سالهای آخر سده ششم یا سالهای آغاز سده هفتم هجری تألیف شده است.
-------------
نمونه آثار
نمونه ای از شعر عطار
دریغا
ندارد درد ما درمان دریغا ----- بماندم بی سرو سامان دریغا
در این حیرت فلک ها نیز دیری است----- که میگردند سرگردان دریغا
رهی بس دور میبینم در این ره----- نه سر پیدا و نه پایان دریغا
چو نه جانان بخواهد ماند و نه جان----- ز جان دردا و از جانان دریغا
پس از وصلی که همچون یاد بگذشت ----- در آمد این غم هجران دریغا
***
نمونه ای از نثر عطار از "تذکرة الاولیاء"
حکایتی از ذوالنون مصری
نقل است که جوانی بود و پیوسته بر صوفیان انکار کردی.
یک روز شیخ انگشتری خود به وی داد و گفت: "پیش فلان نانوا رو و به یک دینار گرو کن".
انگشتری از شیخ بستد و ببرد. به گرو نستدند. باز خدمت شیخ آمد و گفت: "به یک درم بیش نمی گیرند".
شیخ گفت: "پیش فلان جوهری بر تا قیمت کند." ببرد. دو هزار دینار قیمت کردند. باز آورد و با شیخ گفت. شیخ گفت: "علم تو با حال صوفیان، چون علم نانواست بدین انگشتری". جوان توبه کرد و از سر آن انکار برخاست.
حکایتی از بایزید بسطامی
نقل است که شیخ را همسایه ای گبر بود و کودکی شیرخواره داشت و همه شب از تاریکی می گریست، که چراغ نداشت.
شیخ هر شب چراغ برداشتی و به خانه ایشان بردی، تا کودک خاموش گشتی.
چون گبر از سفر باز آمد، مادر طفل حکایت شیخ باز گفت. گبر گفت: "چون روشنایی شیخ آمد، دریغ بُوَد که به سر تاریکی خود باز رویم".
حالی بیامد و مسلمان شد.   www.biografi.Loxblog.com

[+] نوشته شده توسط معین رحیمی در شنبه 6 مهر 1392برچسب:, در ساعت 8:18 | |
زندگی نامه ناصرخسروقبادیانی

     زندگینامه ی ناصر خسرو قبادیانی

 

                                           شاعر اسماعیلی

 

                                               قرن چهارم

 

در اواخر قرن چهارم هجری.ق و در قریه قبادیان از توابع مرو، کودکی زاده شد که بعدها فخر عالم شعر و ادب گردید، او که در واقع از شعرای بزرگ قرن پنجم هجری قمری بشمار می‌رود، در خانواده‌ای متمول بدنیا آمد که از لحاظ مادی در ردیف بزرگان روزگار خود بودند.

شاعر ما یعنی حکیم ابومعین ناصر بن خسرو بن حارث قبادیانی بلخی ملقب به " حجت " از شاعران و نویسندگان بسیار توانا و بزرگ ایران و از گویندگان درجه ی اول زبان فارسی است .

وی در ماه ذی قعده ی سال 394 هجری در قبادیان از نواحی بلخ بدنیا آمد . که نیز در اشعارش به روشنی به آن اشاره شده است .

بگذشت ز هجرت پس سیصد نود و چار      بگذاشت مرا مادر بر مرکز اغبر

 و این انتسابش به قبادیان بلخ نیز در اشعارش نمودار است .

پیوسته شدم نسب به یمگان                        کز نسل قبادیان گسستم

و به همین سبب نیز در اشعار خویش همه جا از بلخ به عنوان وطن و شهر و خانه ی خود سخن می راند .

اما نسبت مروزی که شاعر در سفرنامه ی خود به آن اشاره نموده ، به خاطر اقامت وی در مرو بوده است و گویا مدتی را در آنجا به شغل دیوانی سر کرده و در آنجا خانه و مسکن داشته است .

ناصر خسرو هنوز جوانی تازه بدوران رسیده بود که در واقع ذوق شاعریش شکوفا گشت و اشعارش در اذهان افتاد، و او را سرانجام بدربار کشید او در سالهای بین 411 تا 414 بدبیری شاه رسید و طرف توجه بزرگان قرار گرفت و عنوان " ادیب " و " دبیر فاضل " را از آن خود ساخت و شاه او را با لقب " خواجه خطیر " خطاب میکرده است .

وی در دوره ای از زندگی خویش به این اندیشه افتاد که حقیقت زندگی را درک کند، لذا مسیر زندگی خود را بسویی دیگر کشید و با علمای زمان به بحث و مناظره پرداخت و اما اینها نیز طبع حقیقت جوی شاعر را سیراب نکردند و شاعر برای کسب معرفت راهی ترکستان گشت و سپس بدیار سند و آنگاه هند عزیمت نمود اما از سرگردانی او کاسته نمی‌شد تا این که شبی در خواب سروشی او را ندا در داد که تا کی اینگونه عمر به بطالت می‌گذرانی و برای دفع آن به شراب پناه می‌بری، و حکیم در پاسخ می‌گوید : برای فرار از غم دنیا، چون حکما، تاکنون چیز دیگری نساخته‌اند که غم را بباد دهد و اندوه دنیا را کم کند، سروش غیبی به او می‌گوید چیزی را بطلب که هوش و خرد را زیاد کند، و اشاره بسوی حجاز و کعبه کرد و چون از خواب برخاست با خود عهد کرد که همان گونه که از خواب دوشین برخاست ، از خواب 40 ساله نیز بیدار شود، پس اسباب سفر مهیا نمود و به حجاز رفت و کعبه را زیارت نمود.

این مسافرت 7 سال طول کشید ( همان سفری که اراده کرده ام شما را ، با ناصر خسرو ،  در دشتها و بیابانها ، همراه کنم . ) که در این مدت شاعر چند بار توفیق زیارت خانه خدا را یافت، و نه تنها به سفر حج رفت که در این سفرهای طولانی بدنبال حقیقت بود، او سراسر کشورهای شمالی ایران را سیاحت کرده به جنوب ایران عازم شد، ممالک ارمن، آسیای صغیر ، طرابلس، شام، فلسطین، سوریه را زیر پای گذارد، به سودان و تونس سفر نمود، در مصر با خلفای فاطمی دیدار کرد و به نزد المستنصر بالله خلیفه ی فاطمی ‌بار یافت و لقب حجت را از او گرفت و در این زمان بودکه به مقام بزرگی ، نزد فاطمیان رسید و از طرف امام فاطمیان حجت خراسان گشت و برای نشر تعلیم اسماعیله ماموریت یافت، و چون ناصر خسرو به جمع ا سماعیلیان  پیوست دشمنانش دو چندان گشتند و از این پس در دربار سلاطین سلجوقی نیز جایگاهی نداشت ، زیرا سلجوقیان با شیعیان سخت مخالف بودند، پس بناچار ترک دیار کرد و جلای وطن نمود و یمگان از توابع بدخشان را برای اقامت انتخاب کرد و تا پایان زندگی در این شهر و دیار زیست.

ناصر خسرو بدون شک از جمله شعرای بسیار توانا و سخن آور زبان فارسی است که با طبع نیرومند خود اشعار و سخنان استواری بجای گذارد او پس از اعتقاد به باطنیان در سرودن اشعار نیز تغییر جهت داد و غالب اشعار این دوره از زندگانی شاعر بوی مذهب می‌دهد.

پایه و درجه ی تحصیلات و اطلاعات وی از آثار نظم و نثرش بخوبی معلوم است . او از ابتدای جوانی در کسب علوم و فنون رنج برده بود .

قرآن را از بر بود و در تمامی دانشهای متداول زمان خود از علوم معقول و منقول خاصه کلام و حکمت یونان تسلط تمام داشت .

ناصر خسرو را، گرچه مدتهای مدید در دربار سلاطین گذراند، نمی‌توان شاعری درباری نامید و در این زمینه اشعار زیادی نیز از او به ما نرسیده، که اگر سروده باشد نیز از بین رفته است.

او سخن را به در تشبیه می‌نمود و معتقد بود که در را نباید به پای خوکان  ریخت.

 

مــن آنـم کـه در پای خوکـان نریـزم       مـــر ایـــن قیمتــی در لفــــظ دری را

 

ناصر خسرو آنطوری که از شعرش پیداست در اواخر عمر از غربت بسیار ، رنج می‌برده است .

 

آزرده کــرد کــژدم  غربــت جگــر مرا        گـــویی زبون نیافت به گیتی مگر مرا

 

در حال خویشتن چو همی ژرف بنگرم       صفـــرا همـی بر آید زاندوه بسر مرا

 

گــویم چـرا نشـانه تـــیر زمانه کرد          چـــرخ بلنــــد جـاهـل بیـدادگــر مــرا

 

گر در کمال و فضل بود مرد را خــطر        چون خار و زار کرد پس این بی خطر مرا

 

 

ناصر خسرو بواقع یک شاعر یگانه بود ، او از جمله شعرایی بود که عقیده و مرام خود را محترم می‌شمرد، هر گونه که فکر می‌کرد می‌سرود و هر گونه که می‌سرود زندگی می‌کرد، فکر و شعر و زندگی او چون مهره‌های تسبیح به هم پیوسته بود اشعارش بیشتر جدی بود و می‌توان از شعرش به شخصیت حقیقی او پی برد.

از آثار وی در نظم میتوان به :

1-     دیوان شعرش

2-     مثنوی روشنایی نامه در وعظ و حکمت

3-     سعادتنامه

از آثارش به نثر نیز میتوان به :

1-     سفرنامه که در آن شرح سفر هفت ساله اش آمده است .

2-     خوان و اخوان

3-     گشایش و رهایش

4-     جامع الحکمتین

5-     زادالمسافرین در کلام اسماعیلیه ، تالیف بسال 453 هجری

6-     وجه دین در احکام شریعت بطریق اسماعیلی

7-     دلیل المتحیرین ( جزو آثار گم شده ی اوست )

8-     بستان العقول ( جزو آثار گم شده ی اوست )

اشاره نمود .

همه ی کتابهای ناصر خسرو به نثری ساده و روان و با زبانی استوار نوشته شده است و یکی از منابع بسیار خوب برای پیدا نمودن اصطلاحات فلسفی و کلامی است .

 وی بسال 481 در یمگان بدخشان درگذشت و در همان دره ی یمگان نیز بخاک سپرده شد .

 

به نقل از تاریخ ادبیات ایران

دکتر ذبیح الله صفا

 

با اندکی خلاصه گویی

 

[+] نوشته شده توسط معین رحیمی در شنبه 6 مهر 1392برچسب:, در ساعت 8:17 | |
صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آرشيو
مهر 1392
اسفند 1391
آمار
روز بخير كاربر مهمان!
آمار بازديدها:
افراد آنلاين:
تعداد بازديدها:

مدير سایت :
معین رحیمی
لينكستان
بزرگ ترین سایت ورزشی
ردیاب جی پی اس ماشین
ارم زوتی z300
جلو پنجره زوتی

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان زندگی نامه شاعران و آدرس biografi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

وبلاگ دهی LoxBlog.Com


لينكدوني

حواله یوان به چین
خرید از علی اکسپرس
دزدگیر دوچرخه
پرده کرکره ای
تشک طبی برای دیسک کمر
کاشی سنتی

آرشيو پيوندهاي روزانه


CopyRight| 2009 , biografi.LoxBlog.com , All Rights Reserved
Powered By Blogfa | Template By: LoxBlog.Com