به وبلاگ بزرگ ترین سایت بیگرافی خوش آمديد

عضويت در وبلاگ
منوي اصلي
صفحه نخست
پست الکترونيک
آرشيو مطالب
فهرست مطالب وبلاگ
پروفایل
موضوعات
زندگی نامه ی شاعران
زندگی نامه نیمایوشیج
زندگی نامه سعدی
زندگی نامه حافظ
زندگی نامه ی فردوسی
زندگی نامه خواجوکرمانی
زندگی نامه شهریار
زندگی نامه هاتف اصفهانی
زندگی نامه کلیم کاشانی
زندگی نامه آذربیگدلی
زندگی نامه محتشم کاشانی
زندگی نامه جلال آل احمد
زندگی نامه عبیدزاکانی
زندگی نامه فرخی سیستانی
زندگی نامه منوچهری دامغانی
زندگی نامه عاشق اصفهانی
زندگی نامه میرزانصیراصفهانی
زندگی نامه سهراب سپهری
زندگی نامه رودکی
زندگی نامه محتشم کاشانی
زندگی نامه رهی معیری
زندگی نامه رحیم معینی
زندگی نامه علی اکبردهخدا
زندگی نامه خسرو گلسرخی
زندگی نامه میرزاده عشقی
زندگی نامه صائب تبریزی
زندگی نامه فایز دشتستانی
زندگی نامه ناصر خسرو قبادیانی
زندگی نامه عطار
زندگی نامه وحشی بافقی
زندگی نامه پروین اعتصامی
بیگرافی خوانندگان
بیگرافی معین
بیگرافی سیاوش قمیشی
بیگرافی محسن یگانه
بیگرافی سعیدشایسته
بیگرافی محسن چاوشی
بیگرافی محسن لرستانی
بیگرافی حمیدعسکری
بیگرافی محمدعلیزاده
بیگرافی علیرضا روزگار
بیگرافی علی عبدلمالکی
بیگرافی مجید خراطها
اضافات

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 91
بازدید کل : 41687
تعداد مطالب : 38
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

آخرین مطالب
طراح قالب

Template By: NazTarin.Com

تبلیغات

زندگی نامه سهراب سپهری
سهراب سپهری
  

تصویر



سهراب سپهری در 15 مهر ماه 1307 در شهر کاشان به دنیا آمد. پدرش اسدالله سپهری کارمند اداره پست و تلگراف بود و هنگامی که سهراب نوجوان بود پدرش از دو پا فلج شد. با این حال به هنر و ادب علاقه ای وافر داشت. نقاشی می کرد، تار می ساخت و خط خوبی هم داشت.

سپهری در سال های نوجوانی پدرش را از دست داد و در یکی از شعرهای دوره جوانی از پدرش یاد کرده است (خیال پدر) یکسال بعد از مرگ او سروده است:

در عالم خیال به چشم آمدم پدر
کز رنج چون کمان قد سروش خمیده بود
دستی کشیده بر سر رویم به لطف و مهر
یک سال می گذشت، پسر را ندیده بود


مادر سپهری فروغ ایران سپهری بود. او بعد از فوت شوهرش، سرپرستی سهراب را به عهده گرفت و سپهری او را بسیار دوست می داشت.

دوره کودکی سپهری در کاشان گذشت. سهراب دوره شش ساله ابتدایی را در دبستان خیام این شهر گذرانید.

سپهری دانش آموزی منظم و درس خوان بود و درس ادبیات را دوست داشت و به خوش نویسی علاقه مند بود.

سپهری در سال های کودکی شعر هم می گفت، یک روز که به علت بیماری در خانه مانده و به مدرسه نرفته بود با ذهن کودکانه اش نوشت:

ز جمعه تا سه شنبه خفته نالان
نکردم هیچ یادی از دبستان
ز درد دل شب و روزم گرفتار
ندارم من دمی از درد آرام


در مهرماه 1319 سپهری به دوره دبیرستان قدم گذارد و در خرداد ماه 1326 آن را به پایان رساند.

سهراب از سال چهارم دبیرستان به دانش سرا رفت و در آذر ماه 1325 یعنی اندکی بیش از یک سال بعد از به پایان رساندن دوره دو ساله دانش سرای مقدماتی به استخدام اداره فرهنگ کاشان (اداره آموزش و پرورش) در آمد و تا شهریور 1327 در این اداره ماند.

در این هنگام در امتحانات ادبیات شرکت کرد و دیپلم کامل دوره دبیرستان را نیز گرفت.

سال بعد او به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران رفت. وقتی که در این دانشکده بود، نخستین دفتر شعرهایش را چاپ کرد و مشفق کاشانی با دیدن شعرهای سپهری پیش بینی کرد که او در آینده آثار ارزشمندی به ادبیات ایران هدیه خواهد داد.

اولین کتاب سپهری با نام "مرگ رنگ" در تهران منتشر شد که به سبک نیما یوشیج بود.

سپهری دومین مجموعه شعر خود را با نام "زندگی خواب ها" در سال 1332 سرود و در همین سال بود که دوره لیسانس نقاشی را در دانشکده هنرهای زیبا با رتبه اول و دریافت نشان اول علمی به پایان رساند.

از سال 1332 به بعد، زندگی سپهری در گشت و گذار و مطالعه نقاشی و حکاکی در پاریس، رم و هند و شرکت در نمایشگاه ها و آموختن و تدریس نقاشی گذشت، تا جایی که بعضی او را "شاعری نقاش" خوانده اند و بعضی دیگر "نقاشی شاعر".

سهراب در سال 1337 دو کتاب "آوار آفتاب" و "شرق انده" را آماده چاپ کرد ولی موفق به چاپ آنها نشد و سرانجام در سال 1340 این دو کتاب به انضمام "زندگی خواب ها" زیر عنوان "آوار کتاب" منتشر شد.

در این کتاب می توان به جلوه های زبان خاص سپهری برخورد کرد و همچنین شور و شوق آمیختگی با طبیعت را- که در شعرهای بعدی کاملاً واضح می شود- بیشتر دید.

در "شرق اندوه" سپهری از هر نظر تحت تاثیر غزلیات مولوی است و شعرهای این مجموعه همه شادمانه و شورانگیزند.

دو شعر بلند "صدای پای آب" و "مسافر" پنجمین و ششمین کتاب های او هستند.

تصویر



شهرت سپهری از سال 1344 و با انتشار شعر بلند "صدای پای آب" آغاز شد. در "صدای پای آب" است که محتوای ویژه ی شعر سپهری فرمش را می یابد. فرم و محتوای شعر سپهری، از "صدای پای آب" به بعد به هماهنگی می رسند.

"صدای پای آب"، کنایه از صدای پای مسافری در سفر زندگی است.

این شعر که روز به روز بر شهرت و محبوبیت او افزود، اولین بار در فصلنامه ی آرش در آبان همان سال منتشر شد.

سپهری که تمام عمرش را به دور از جنجال روزنامه ها و مجلات و فقط با دوستان اندک و تنهایی خود می زیست و بدین سبب از طرف نشریات جدی گرفته نشده بود، در سال 1345 با انتشار شعر بلند "مسافر" که یکی از درخشان ترین شعرهای فارسی است، بزرگی و شاعری اش را بر نشریات تحمیل کرد.

"مسافر" تأمل و سیر و سفر شاعر است در فلسفه ی زندگی.

"جحم سبز" هفتمین مجموعه شعری سپهری و کامل ترین آنها است.

"حجم سبز" پایان آخرین جستجوی های سپهری در شعر "مسافر" اوست. گویی پاسخ همه پرسش ها را یافته و به همه حقایق رسیده است.

شاعر دیگر منتظر مژده دهندگان نمی ماند بلکه خود قصد می کند که بیاید و پیام آورد: روزی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد ...

هشتمین و آخرین مجموعه شعری سهراب سپهری "ما هیچ، ما نگاه" است.

در این کتاب بر خلاف مجموعه"حجم سبز" و دو شعر بلند "صدای پای آب" و "مسافر" شاعر روی به یأس دارد. اما یأسی که جز از حوزه ذهن رنگین سپهری بیرون نمی تراود.

سپهری در سال 1355 تمام هشت دفتر و منظومه خود را در "هشت کتاب" گرد آورد.

"هشت کتاب" نموداری تمام از سیر معنوی شاعر جویای حقیقت است، از اعتراضات سیاسی تا شور جست و جو و ره سپردن در عرفانی زمینی.

"هشت کتاب" یکی از اثر گذارترین و محبوب ترین مچموعه ها، در تاریخ شعر نو ایران است.


سپهری در سال 1357 به بیماری سرطان خون مبتلا شد و در سال 1358 برای درمان به انگلستان رفت، اما بیماری بسیار پیشرفت کرده بود و سرانجام در اول اردیبهشت ماه 1359 ، سهراب سپهری به ابدیت پیوست.

نخست قرار بود که طبق خواست خودش او را در روستای"گلستانه" به خاک بسپارند، اما به پیشنهاد یکی از دوستانش برای اینکه طغیان رود، مزارش را از بین نبرد او را در صحن "امامزاده سلطان علی" دهستان مشهد اردهال به خاک سپردند.

img/daneshnameh_up/5/5e/sohrab1.jpg



نمونه ای از شعر سهراب سپهری از مجموعه "حجم سبز"

به باغ هم‌سفران

صدا کن مرا
صدای تو خوب است.
صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت حزن می‌روید.

red:******

کسی نیست،
بیا زندگی را بدزدیم، آن وقت
میان دو دیدار قسمت کنیم.
بیا با هم از حالت سنگ چیزی بفهمیم.
بیا زودتر چیزها را ببینیم.
ببین، عقربک‌های فواره در صفحه ساعت حوض
زمان را به گردی بدل می‌کنند.
بیا آب شو مثل یک واژه در سطر خاموشی‌ام.
بیا ذوب کن در کف دست من جرم نورانی عشق را.

***

مرا گرم کن
(و یک‌بار هم در بیابان کاشان هوا ابر شد
و باران تندی گرفت
و سردم شد، آن وقت در پشت یک سنگ،
اجاق شقایق مرا گرم کرد.)

***

در این کوچه‌هایی که تاریک هستند
من از حاصل ضرب تردید و کبریت می‌ترسم.
من از سطح سیمانی قرن می‌ترسم.
بیا تا نترسم من از شهرهایی که خاک سیاشان چراگاه جرثقیل است.
مرا باز کن مثل یک در به روی هبوط گلابی در این عصر معراج پولاد.
مرا خواب کن زیر یک شاخه دور از شب اصطکاک فلزات.
اگر کاشف معدن صبح آمد، صدا کن مرا.
و من، در طلوع گل یاسی از پشت انگشت‌های تو، بیدار خواهم شد.
و آن وقت
حکایت کن از بمب‌هایی که من خواب بودم، و افتاد.
حکایت کن از گونه‌هایی که من خواب بودم، و تر شد.
بگو چند مرغابی از روی دریا پریدند.
در آن گیروداری که چرخ زره‌پوش از روی رویای کودک گذر داشت
قناری نخ زرد آواز خود را به پای چه احساس آسایشی بست.
بگو در بنادر چه اجناس معصومی از راه وارد شد.
چه علمی به موسیقی مثبت بوی باروت پی برد.
چه ادراکی از طعم مجهول نان در مذاق رسالت تراوید.

***

و آن وقت من، مثل ایمانی از تابش "استوا" گرم،
تو را در سرآغاز یک باغ خواهم نشانید. ~~

[+] نوشته شده توسط معین رحیمی در جمعه 5 مهر 1392برچسب:, در ساعت 15:20 | |
بیگرافی محسن یگانه

محسن یگانه در« ۲۳اردیبهشت سال۱۳۶۴»در شهر گنبد کاووس متولد شد.دانشجوی رشته مهندسی صنایع گرایش تولید صنعتی،اما بعد از گذراندن شش ترم به علت مشغولیت زیاد در دنیای موسیقی از ...


 

 ادامه تحصیل منصرف شد.او در ابتدا هیچ گونه علاقه ای به موسیقی نداشت و فقط به بصورت تفریحی به آن نگاه می کردبه گفته خودش از کودکی علاقمند به بازیگری و مطرح شدن در دنیای سینما بود.ولی بنا به شرایط خاص فرهنگی و خانوادگی تا به امروز چنین موقعیتی را پیدا نکرد.اما برحسب استعداد ذاتی و خدادادی در رشته موسیقی ذوق و سلیقه خاصی داشت، میل به موسیقی و یک شنونده خوب بودن را بر حسب اتفاق با شنیدن یکی از قطعات بی کلام آلبوم بهارمن«گل گندم از شادمهرعقیلی» بدست آورد که حس عجیبی نسبت به موسیقی روز« پاپ» پیدا کرد و با علاقه دو چندانی که در وی بوجود آمده بود به فراگیری ساز گیتار پرداخت.نواختن را با تکیه بر خود و بدون استاد شروع کرد،اما درهمان ابتدای کاربا مشکلات عدیده ای رو به رو شد.مخالفت خانواده بر حسب شرایط خانوادگی«محسن یگانه فرزند شهید می باشد»باعث شده بود فرصتی برای آموزش ساز گیتار زیر نظر اساتید مختلف را پیدا نکند،ولی این مانع کار نشد ومحسن یگانه با ذوق و علاقه و پشتکارعجیبی به نواختن گیتار ادامه داد تا جایی که در نوازندگی به حدی رسید که بتواند خود این ساز را آموزش دهد. در این میان تنها به ساز گیتار اکتفا نکرد و به سمت کیبورد و پیانو و فراگیری مهارت های فنی و موسیقی الکترونیک نیز روی آورد که به گفته خود یگانه به موفقیت های وی بعد ازعرصه خوانندگی،نوازندگی و ترانه سرایی می توان اضافه کرد. با این وجود شناخت بسیار خوبی از موسیقی الکترونیک بدست آورد اما با توجه به اینکه در این مورد آنچنان با فضای موسیقیایی قطعاتی که محسن یگانه به بازار عرضه کرده و مردم از او توفع دارند مطابقت ندارد به همین دلیل فقط برای ارضای روحی خودش به موسیقی الکترونیک می پردازد وکمتر از آن درقطعاتش استفاده می کند.درآخر به گفته محسن یگانه آرزویم موفق شدن دربازار الکترونیک دنیاست

 از زبان خودش

از اول در دوران بچگی تو فعالیت های فرهنگی و هنری زود موفق می شدم
تا اوایل دوران دبیرستان آدم موفقی بودم…

همه چی خوب بود تا شروع دبیرستان !
به خاطر ماموریت های مادرم چون استاد دانشگاه بود مجبور به سفر اراک شدم
افت شدید درسی داشتم ! بعد از اراک به شهر خودم برگشتم
بعد از یک سال به تهران آمدم و حدود ۱۰ ماه بم و یک سال ساری بعد در تهران دانشگاه قبول شدم و در تهران ماندگار شدم
بعد از فیلم پر پرواز در دوران دبیرستان تازه تفاوت بین سازها رو فهمیدم
من افتخار می کنم که خیلی دیر شروع کردم ولی موفق شدم و از کارای حرفه ای موزیک برمیام !
از اون موقع یک گیتار خریدم و شروع کردم به تمرین به صورت تجربی، بله تجربی ! چون خانواده ام زیاد علاقه ای نداشتند که موزیک به درسم ترجیح بدم چون مجبور بودم افت تحصیلی را جبران کنم، سخت درگیر درس شدم و وارد دانشگاه تهران در رشته مهندسی صنایع شدم
از همان لحظه ای که وارد دانشگاه شدم شروع به فعالیت های جدی در موسیقی نمودم و سریع کارامو ضبط کردم و اکثر کارای من از لحاظ حرفه ای ضعیف ولی از لحاظ احساسی قوی بودن !
( اردیبهشتی بودنم باید یه جایی به دردم بخوره دیگه )

 آهنگ‌ها منتشر شده از محسن یگانه ( ۸۴ تا ۹۱) به صورت رسمی و غیر رسمی:

  • سال کبیسه
  • بروبرو
  • نفرین
  • نشکن دلمو
  • سرنوشت
  • خیال کردم
  • آهای خبر نداری
  • وقتی رفتی
  • خاکستری
  • وقتی نیستی
  • بخت و شانس
  • غربت من
  • خیلی تنهام
  • تهمت
  • خیالی نیست
  • آخه دل من
  • آتیش پاره
  • دلمو بردی
  • بنویس سر خط
  • روتو کم کن
  • جمعه
  • کربلا
  • شهید
  • جواب
  • گرگ و میش
  • ماه عسل
  • نشان بی نشان‌ها
  • حیف
  • خاکسترم نکن
  • پاره تنم کجاست
  • چوپون دروغ گو
  • نفس بریده
  • عند خلاف
  • گرد وغبار
  • گله کرکس‌ها
  • جوون آریایی
  • زندونی
  • مرگ خاموشی
  • تبر نزن
  • یالان(۱۳۹۰)
  • هراس (۱۳۹۰)
  • می‌ترسم (۱۳۹۰)
  • کاش (۱۳90)
  • قلب یخی (۱۳90)
  • فداکاری (۱۳89)
  • امیدی که نمی‌بازم (۱۳۹۰)
  • بخند (۱۳۹۰)
  • خیلی دلم ازت پره (۱۳۹۰)
  • نباشی (ریمیکس)
  • دور خودت نچرخ (1390)
  • تقاص (1391)www.biografi.Loxblog.com 
[+] نوشته شده توسط معین رحیمی در پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:, در ساعت 10:56 | |
بیگرافی سیاوش قمیشی

سياوش قميشی از کجا می آيد ؟ متولد اهواز، بیست و یکم خرداد 1324 يکسالم بود که به تهران آمدم ... و سيزده چهارده سال داشتم که به لندن رفتم، پدرم تاجر بود و مخالف بود که من وارد کار موسيقی شوم، ولی مادرم با طبع شاعرانه ای که داشت با من و کار موسيقی من موافق بود ... دو برادر و يک خواهر که همه از من بزرگتر هستند. به نام های:سیروس، سیامک و سیمین.
چطور وارد کار موسیقی شدید؟ من از کودکی به موسیقی علاقه زیادی داشتم. در 11 سالگی موسیقی را با نواختن گیتاری که هدیه تولدم بود آغاز کردم. زمانی که 14 سال بیشتر نداشتم اولین آهنگسازی خودم رو برای ترانه "ای قایقران به کجا می روی" انجام دادم که ضیا اون رو خونده. دبیرستان البرز درس می خواندم. برادر و خواهرم در لندن درس می خواندند و به من پیشنهاد کردند که برای آشنایی بیشتر با موسیقی به لندن سفر کنم. در 14 سالگی به لندن رفتم و چند سال بعد در دانشگاه سلطنتی موسیقی لندن در رشته "جاز کلاسیک" تحصیلاتم را تا مقطع فوق لیسانس ادامه دادم. نواختن پیانو و کیبورد در کنار گیتار در همین زمان آغاز شد. در لندن موسیقی به طور کلی یه چیز درست و حسابی بود و من عضو گروهی بودم. در 25 سالگی برگشتم ایران.
وقتی از انگليس به ايران بازگشتی به چه صورت فعاليت هنريت را ادامه دادی؟ با گروهی که درست کرده بوديم بر روی صحنه های مختلف می رفتيم ولی کارهای غير فارسی اجرا می کرديم. يک گروه هم داشتيم به نام ربيلز (Rebels) که من در آنجا کی بورد می زدم و آهنگ های آرام تر را اجرا می کردم و شهرام شب پره هم جاز می زد و آهنگ های تند را اجرا می کرد ... زندگی خيلی ساده تر بود.
سياوش به شصت سالگی چطور نگاه می کند؟ خيلی قشنگه ... آن مشکلاتی که در 35 سالگی داری ديگر وجود ندارند ... مسائل را زودتر و راحت تر درک می کنی ... نه اينکه فکر کنی به هر آنچه خواستم رسيدم ... نه چون من کار خوانندگی را در سن 49 سالگی شروع کردم و هنوز کار دارم ولی زندگی در اين سن راحت تر است .
از اولین آلبومت بگو ؟ آلبوم فرنگیس را در سال 1352 زمانی که حدودا 27 ساله بودم کار کردم. از این آلبوم در آن روزها استقبال خوبی شد. چون همه مردم مرا آهنگساز آهنگ های ابی می دانستند و براشون جالب بود وقتی فهمیدن خوانندگی هم می کنم. البته خوانندگی برای من تفننی بود و من دیگه نخوندم تا سال 1981.
اگر سياوش خواننده نمی شد چه کار ديگری را دوست داشت که انجام بدهد؟ نقاش يا نويسنده ... با قلمو و رنگ می تونی اثری را خلق کنی که فرد ديگری با نگاه به آن تو را تحسين کند ... افکار قشنگی هم در ذهنم دارم که دوست دارم بنويسمشان اما وقت نيست .
سياوش که ما امروز بر روی صحنه می بينيم با آن سياوش آرامی که بايد ازش خواهش می کرديم که آهنگی را برای ما بنوازد بسيار فرق کرده است، حالا با حرکات متفاوت و مختص خودش دو سه ساعت بر روی صحنه تحرک دارد، دليل اين تحول در حرکاتت چی بود؟ موزيک تنها دليلش بود. من دوازده سال با استيو مک کرام کار می کردم ولی حس کردم که استيو با سرعت من پيش نمی ره، برای همين همکاريم را با اروين شروع کردم، بهش گفتم که من می خواهم موسيقی ترنس را با کلام فارسی اجرا کنم. ريتمهای جديد و موسيقی جديد منو تکان می ده، در واقع همراه ريتم بدنم هم حرکت می کند.
آدم عصبی هستی ؟ عصبی هستم اما برای خودم. با اطرافيانم آرام هستم .
صحبت های اطرافيان در موردت برايت اهميت دارد؟ به هيچ وجه.
در جامعه هنری، دوستی داری؟ دوست دارم ولی رفيق ندارم، می دونی معاشرتی با کسی ندارم .
اگر خواننده ای آهنگ تو را بدون آنکه نامی از تو ببرد اجرا کند ناراحت می شوی؟ ناراحت نمی شم که چرا اسم من را نبرده چون به اندازه کافی برای خودم اسم دست و پا کردم ولی آزارم می دهد که چرا با يک آدم غير حرفه ای کار کردم. با ترانه سرايانی به تازگی کار می کنی که نامشان برای ما زياد آشنا نيست، دليل اين مسأله چيست؟ فکر می کنم که ترانه سرا های ما به روز ترانه نمی گن ... با جوانها کار می کنم چون جوانها بايد تشويق بشوند و اونها حرف هم را بهتر می فهمند.
ازدواج ؟ پنج بار ازدواج کردم ... يک پسر دارم به نام عليرضا که در شيراز زندگی می کند که با هم در تماس نيستيم چون زندگيش مورد تأييد من نيست.
شايعه هست که پسرت خواننده است ؟ منم شنيدم ... ولی گوشه و کنار می خونه ... نه به صورت حرفه ای ... ، نظر من اينست که انسانهايی بايد بچه به دنيا بياورند که مطمئن باشند که می توانند مسئوليتش را از هر جهت برای مدت طولانی تقبل کنند .
زن در زندگی تو چه نقشی دارد ؟ بسيار زياد ... همه جور زن ... همسر آدم ... همکار زن ... دوست ... حتی مادر.
الان زنی در زندگی تو هست ؟ بله! به نام نازنين مرعشی که 4 سال است با هم هستيم و بسيار هم از زندگيم راضی هستم .
فاصله بين آلبوم خواب بارونی تا آلبوم بعدی تو خيلی زياد بود، دليلش چی بود؟ اصلا بگو آلبوم حکایت زودتر منتشر شد یا خواب بارون؟ آلبوم خواب بارون 10 سال زودتر از حکایت ساخته شد ولی بعد از حکایت منتشر شد. میدونی اوایل انقلاب که ما تازه اومده بودیم آمریکا نمی تونستیم آلبوم منتشر کنیم، شرکتی نبود، اما 10 سال بعد که جا افتادیم شرکت هایی تاسیس شدن که بعضی هاشون قبل انقلاب تو ایران بودند مثل "پارس ویدئو" و "ترانه" شرکت های جدیدی هم مثل: "آونگ" و "کلتکس رکوردز" تاسیس شدند و بالاخره "پارس ویدئو" پذیرفت آلبوم "خواب بارون" رو پخش کنه.
سال 1981 آن آلبوم در آمريکا همراه با دوستم جمال نادر تهيه شد، من قصد نداشتم بخونم، می خواستيم حوصلمون سر نره ... ولی بعد با اصرار مسعود فردمنش که خيلی شعرهاشو دوست دارم آلبوم حکايت را چند سال بعد بيرون دادم .
خوانندگی تا کی ؟ نمی دونم.
لذت در زندگی چيه ؟ وقتی شعری که دوست دارم به دستم می رسه و ملودی قشنگی را روش می ذارم و کار خوب داره می شه لذت می برم .
خواننده و موسيقی مورد علاقه ات ؟ جرج مايکل ، چون همه کارهاشو خودش می کند. به تازگی هم به موسيقی عربی علاقمند شدم و به نظرم خيلی خوب کار می کنند. موسيقی ترنس هم که هميشه مورد علاقه ام بوده .
فاصله سنی بين تو و همسرت مشکلی را برای تو به وجود نمی آره ؟ نه. به هيچ وجه، مثل ارتباطم با جوانهای ديگر است .
سياوش چه خصيصه ای دارد که هرکسی بهش نزديک می شه عاشقش می شه ؟ صداقتم يا روحياتم .
موسيقی امروز ما رنگی هست يا سياه و سفيد ؟ رنگی که نيست هنوز سياه و سفيد هم نيست، مثل فيلم های قديمی قهوه ای است. اين روزها به خاطر عشق کسی خواننده نمی شه و بی رويه تعداد آنها زياد می شه ... اصل کار از بين رفته .
موسيقی داخل کشور چی ؟ دقيقا همين طور، مثل اينجا شروع خوبی داشت ولی الان حرف های نامربوط با موسيقی های ناخوشايند زياد شده مشابه سياوش و ابی و داريوش در داخل کشور زياد شده،
اين موضوع تو را اذيت نمی کنه ؟ نه ... ولی به نابرابری ها اعتراض می کنم ، البته نه به صورت گسترده بلکه خيلی دوستانه. که شبيه سياوش در ايران اجازه فعاليت دارد ولی وقتی يغما گلرويی کتاب شعرش را به من تقديم می کند جلوی چاپ آن گرفته می شود .
دوست داری آهنگساز بشناسنت يا خواننده ؟ بعنوان سياوش قميشی که موزيسين 45 سال هست که فعاليت می کند و سعی می کند سطح موسيقی را بالا ببرد .
شايعه اينکه ديگر تصميم نداری آلبومی برای خواننده ديگری بسازی درسته ؟ من برای آلبوم ستاره های سربی ابی به جز ساختن ملودی کار تهيه کنندگی را هم انجام دادم ، يعنی اکثر مطالب زير نظر من انجام می شد اينکه تنظيم آهنگی را چه کسی انجام بده يا اينکه ترتيب آهنگها چطور باشه ... ولی برای شب نيلوفری من فقط ملودی را ساختم چون با اختلاف نظرهای زيادی روبرو شديم. من در هيچ موضوع ديگری دخالت نکردم .
چه شرايطی بايد باشد که به کسی آهنگی را بدی ؟ بايد صدايش را دوست داشته باشم و با اخلاقش مشکلی نداشته باشم چون کار يک روز و دو روز نيست. البته الان با خواننده ای آشنا شدم به نام فيروزه که دارم برايش سی دی کاملی تهيه می کنم و حتی شعرهای خودم را هم با او تقسيم کردم و کارم را دارم با وسواس زيادی انجام می دهم و به کارش اطمينان دارم و مطمئنم که نتيجه خوبی خواهد داشت .
برای چی دلتنگی می کنی ؟ شمال، سياه بيشه، رامسر، شاه عبدالعظيم، اهواز، آبادان .
چه آرزويی داری ؟ ياد گرفتم که توقعم از زندگی کم باشه. الان همه چيز خوبه و خوشبختم .
سخن آخر ؟ هميشه برقرار و سالم و سرحال و اميدوار باشيد و بگذاريد که غم نااميدتون نکند، زندگی در حال تغيير است پس هميشه اميد هست
www.biografi.Loxblog.comk 

[+] نوشته شده توسط معین رحیمی در پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:, در ساعت 10:39 | |
بیگرافی خواننده بزرگ معین


 

معین در سال ۱۳۳۰ در شهرستان نجف آباد واقع در استان اصفهان در خانواده ای
کاملا مذهبی و از نظر مالی در سطح متوسط و پر جمعیت به دنیا آمد. او در دوران
نوجوانی و جوانی قرآن را با صوت و اشعار و غزلیات شعرای بزرگ را با لحنی زیبا
میخواند. وی در سن ۱۸ سالگی با یادگیری ساز تار با نتها و گوشه های موسیقی و
آوازی آشنا شد. او در همان دوران با دوستان خود در مجالس شادمانی برنامه های
بسیاری در شهر خود و دیگر شهرهای استان اصفهان اجرا میکرد.
۲. زندگی حرفه ای
معین در سن ۲۰ سالگی در اصفهان به خاطر استعداد و صدای زیبای خود توانست با
اساتیدی همچون تاج اصفهانی و حسن کسائی آشنا شود و در کلاس های آواز و موسیقی
ایشان شرکت کند. معین در سالهای پیش از انقلاب اسلامی در ایران( از سال ۵۵ تا
۵۸ ) به طور مداوم هر شب در هتل عباسی و هزارویک شب اصفهان برنامه اجرا
میکرد. او به خاطر همین کار توانست با افراد بیشتری در زمینه موسیقی و آواز
آشنا شود. بعد از انقلاب اسلامی معین فعالیتهای خود را تا قبل از انقلاب
فرهنگی ادامه داد و در سال ۵۹ توانست اولین کاست خود را با نام یکی را دوست
میدارم را منتشر کند و صدای خود را به تمام ایرانیان در سراسر ایران و دنیا
برساند. وی در سال ۱۳۶۰ ایران را ترک کرد و در ایالات متحده آمریکا با کمک
دوستانی همچون هایده توانست کار خود را شروع کند و تا به امروز ادامه دهد.
شایعات
اولین و باور انگیز ترین شایعه در مورد معین اینست که میگویند معین نا بینا
میباشد. در صورتی که معین از هر دو چشم بینا است و فقط یکی چشمان او به خاطر
صدمه دیدن عصب پلک او در زمان نوجوانی کم سو شده و به خاطر غیر متعادل بودن
پلک ( ناتوانی باز نگه داشتن او در زمان طولانی) چشمش از عینک آفتابی طبی
استفاده میکند.
دومین شایعه که بیشتر از روی اشتباه است نام معین میباشد که او را به اسم رضا
میشناسند و گروهی اسمش را معین میدانند در صورتی که نام وی نصرالله میباشد.
رضا شاعر بیشتر آهنگهای معین قبل از خروج وی از ایران بوده و بخاطر اینکه در
کاستهایی که منتشر شد نام این دو را در کنار هم به این صورت رضا . معین چاپ
کرده بودند بیشتر دوستاران وی به اشتباه او را رضا معین خواندند و یا بعضی ها
اسم او را معین تصور کردند.
شایعات بسیار دیگری هم هست همانند اینکه امید برادر معین میباشد در صورتی که
معین هیچ نسبتی با امید ندارد(معین ۳ برادر به نامهای مصطفی مرتضی و فتح الله
داشت که فتح الله در سال ۱۳۸۲ فوت کرده). ویا اینکه معین در آمریکا دارای چند
شرکت بزرگ و چند غمار خانه و مشروب فروشی است. در صورتی که او تنها منبع
درآمدش فقط از راه خوانندگی و کلاسهای موسیقی میباشد. وی از مشروب متنفر است
زیرا او به دین اسلام اعتقاد دارد و نماز خود را ترک نگفته و همیشه با خدای
خود در راز و نیاز است. و همیشه موفقیت خود را در کمک خداوند به خود میداند.
امروزه معین به خاطر موقعیت بالایی که دارد بیشتر از پیش به آهنگها و ترانه
هایی که قرار به اجرای آن دارد حساسیت نشان میدهد. و از طرف دیگر به خاطر
وجود افرادی که هیچ از این هنر والا نمیدانند و فقط صرف داشتن موقعیت مالی
بالایی که برخوردارند بیشتر این هنر را به تفریح تشبیه کرده اند کمتر کسی هست
که اشعار و آهنگهای مناسب برای معین بسراید و بسازد. به همین خاطر انتشار
کارهای جدید از طرف او با فواصل بسیار انجام میگیرد.
www.biografi.Loblog.com 

[+] نوشته شده توسط معین رحیمی در پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:, در ساعت 10:36 | |
زندگی نامه عاشق اصفهانی

 

آقا محمد یکی از بهترین و معروفترین غزلسرابان دوره افشاریه و زندیه است وی در اصفهان به شغل خیاطی اشتغال داشت و با درآمد کمی که از آن حرفه داشت زندگی میکرد . گویند مردی بسیار نیک سیرت و بلند همت بود و بیشتر ایام را به قناعت و گوشه نشینی گذارانید

شیوه عاشق در غزلسرائی بسیار ساده و شور انگیز است و از شاعران دوره بازگشت ادبی به شمار میرود

از جمله گویندگانی که با وی معاصر بودند میر سید علی مشتاق ، طبیب ، هاتف و صهبا را میتاو ننام برد

دیوان غزلیات وی مشتمل بر 12 هزار بیت است

اقا محمد در سال 1146 - 1281 هجری- در زادگاه خود اصفهان درگذشت و همانجا مدفون است

پروانه صفت دیده بر او دوخته بودم وقتی که خبر دار شدم سوخت بودم

در میکده از من نخریدند به جامی این دانش و دین بود که اندوخته بودم

دیدم که حریف تو نیم پای کشیدم طفلی تو و من مرغ نو آموخته بودم

امروز به دام دگری می کشدم دل رفت انکه ترا باز نظر دوخته بودم

آنکس که علم زد به فلک شعله آهش

عاشق به ره او من دلشوخته بودم

www.biografi.Loxblog.com 

[+] نوشته شده توسط معین رحیمی در پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:, در ساعت 10:25 | |
زندگی نامه فرخی سیستانی
 

ابوالحسن علی بن جولوغ متخلص به فرخی  شاعر اواخر قرن چهارم ه.ق است. او را از  سر آمدان سخن  زمان خود وشاید همه تاریخ ادبیات ایران دانسته اند.وی از مردم سیستان است:

 

من قیاس از سیستان آرم که آن شهر من است وز پی خویشان ز شهر خویشتن دارم نشان
شهر من شهر بزرگست وزمینش نامدار مردمان شهر من در شیر مردی نامور

 

نام پدرش را عوفی و دولتشاه   (جولوغ )  و آذر و هدایت  ( قولوع )  نوشته اند. نظامی عروضی در چهار مقاله می نویسد: "پدر فرخی از غلامان ، خلف بن احمد بن محمد بن خلف بناللیث صفاری بود."

سال تولد شاعر معلوم نیست و ظاهرا از حدود ربع چهارم قرن چهارم هجری آنسوی تر نیست. از ابتدای زندگی او و چگونگی علم آموزی اش اطلاعی در دست نیست، تنها نظامی عروضی در چهار مقاله مینویسد: "شعر خوش گفتی و چنگ تر زدی و خدمت دهقانی کردی از دهاقین سیستان، و این دهقان او را هر سال دویست کیل پنج منی غله دادی و صد درم سیم نوحی".

دولتشاه سمرقندی او را شاگرد عنصری دانسته است ولی از قرائن بر می آید که این قول صحیح نمی باشد چون عنصری هیچ گاه در سیستان نبوده که فرخی بتواند شاگردی او را بکند و زمانی هم که فرخی با عنصریدر دربار محمود آشنایی پیدا کردند، فرخی در شاعری استاد بود و نیازی به شاگردی عنصری نداشت. به هر صورت آن چه مسلّم است فرخّی در جوانی شاعری استاد بود.

فرخی از مال دنیا بهره چندانی نداشت.پدر فرخی غلام خلف ابن احمد از امرای سیستان بود. فرخی نیز در آغاز جوانی به خدمت یکی از حکام سیستان در آمد و سپس به دربار چغانیان رفت و در آن جا شوکت و حشمت بسیار پیدا کرد و در اواخر عمر سلطان محمود غزنوی به دربارغزنویان رفت و تا پایان عمر در آن جا ماند.

سال وفات او را429ه.ق. نوشته اند و ظاهرا در جوانی در گذشته است. به استناد قطعه ای که در رثاء او از شاعر هم عصرش  لبیبی  باقی مانده است که می گوید:

گر فرخی بمرد چرا عنصری نمرد پیری بماند دیر و جوانی برفت زود
فرزانه ای برفت و ز رفتنش هر زیان دیوانه ای بماند و ز ماندنش هیچ سود

 

 

ویژگی آثار فرخی سیستانی

[ویرایش]

فرخی یکی از بهترین شاعران قصیده سرای ایران است. سخنانش به سادگی و روانی و استحکام ممتاز است. وی در استفاده از افکار و احساسات عادی وبیان آن ها به زبان ساده، روشن وروان به قدری مهارت به کار برده که از این بابت گاه به پایه سعدی ، شاعر بزرگ دو قرن و نیم بعد از خود می رسد، یعنی همان سادگی و لطف ذوق را که سعدی در میان غزل سرایان دارد ،فرخی در میان قصیده گویان عهد خود داراست.

 

اولین ترجیع بند در شعر فارسی ، سروده اوست .

قصیده وصف ابرش مورد تقلید معزی ، مسعود سعد ، قاآنی ، سروش اصفهانی ، الهی قمشه ای و سنایی قرار گرفت.

[+] نوشته شده توسط معین رحیمی در شنبه 5 اسفند 1391برچسب:, در ساعت 19:59 | |
زندگی نامه عبیدزاکانی

 

خواجه نظام الدین (یا مجد الدین)عبید الله زاکانی قزوینی متخلص به عبید شاعر و نویسنده مشهور ایران در قرن هشتم هجری است.از وزارت و صدارت یا مقام بلندی در ردیف آن برای عبید اطلاع دقیقی در دست نیست.اما انقدر معلوم است که در دستگاه پادشاهان محترم بوده است.از آغاز زندگانیش نیز چندان اگاهی نداریم لکن چون به ارباب صدور انتساب داشت مسلما با خط وادب و فنون دبیری و دانش ها و آگاهیهای عمومی که در تمدن اسلامی روزگار او بود آشنا شده و آنها را با هنر شاعری و نویسندگی همراه داشته است.از شعر ها و اثرهای او نیز درجه ی آگاهیش از دانش های زمان و از زبان وادبیات عربی آشکار است و پیداست که بر علم نجوم وقوف داشته است.

 

در آغاز استیلا شاه شیخ ابو اسحاق اینجو (742-758 ه) بر شیراز عبید از عراق به فارس رفت و در آنجا اقامت گزید و از سال 746 هجری در خدمت شاه شیخ گزرانید و به مدح او و وزیر فاضلش رکن الذین عمید الملک سرگرم بود.پس از کشته شدن شاه شیخ ابو اسحاق عبید علاقه به امیر مبارزه الدین محمد مظفری نشان نداد وآن مرد ریاکار وخونریز را مدحی نگفت. بلکه چندگاهی سلطان اویس جلایری (757-777 ه ) را که در بغداد و تبریز مستقر بود در چند قصیده و یک ترکیب بند ستود و ظاهرا مدتی هم در بغداد در خدمت آن پادشاه و در مصاحبت سلطان ساوجی گذراند.

پس از آنکه امیر مبارزه الدین را پسرانش مقید و ملخوع کور و کردند و شاه شجاع (759-786 ه) به سلطنت نشست عبید از دربار اویس جلایری روی به کرمان نهاد و به دربار شاه شجاع که پادشاهی شاعر وادب دوست بود پیوست واز آن پس پیوسته شاه شجاع را مدح گفت و در سال 767 همراه او به شیراز رفت.وفات عبید به سال 771 یا 772 اتفاق افتاد.

 

میتوان عبید را تا یک اندازه شبیه به نویسنده ی بزرگ فرانسوی ولتر دانست.از تالیفاتی که از او باقی است میتوان دریافت که بیشتر منظور او انتقاد اوضاع زمان به زبان هزل و طیبت بوده است.مجموع اشعار جدی که از او باقی است از سه هزار بیت تجاوز نمیکند.

 

اقسام شعر عبید

 

از عبید زاکانی به نظم و نثر آثاری به یادگار مانده است.اشعار او را باید به دو قسم هزل و جد تقسیم کرد.شعرهای مطایبه آمیز عبید همه به قصد عیبجویی و عیبگویی از پندارها و کردارها و گفتارهای معاصران سروده شده و انتقادی است از مردم فاسد و عنان گسیخته زمان.نزدیک سیصد بیت از این شعرها عبارت است از : یک ترجیع بند و یک مثنوی کوتاه و چند تضمین و قطعه ها و رباعی ها.در تضمین ها بیت ها و قطعه های معروف فارسی به طریق مطایبه و گاه از طریق تمسخر و ریشخند زدن و باز نمودن ریاکاری های گذشتگان و معاصران تضمین و عنداللزوم تحریف شده و گاه نیز به استغبال از آنها شعرهای تازه ای همراه با مطایبه و طنز ابداع گردیده است،چنانکه کار عبید در این مورد شباهت بسیار به شیوه سوزنی پیدا میکند.در میان این شعرها گاه عبید از بیان کلمات رکیک مطلقا ابا و اتناعی نکرده و گویا در این مورد روش سعدی در وی تاثیر داشته و بکار بردن واژه های یاد شده را در آثار خود دور از عیب و خطا تشخیص داده است اما در میان همین شعرها قطعه ها و بیت هایی که متضمن شوخی های لطیف و خالی از واژه های رکیک باشد کم نیست و برخی از آنها در نهایت استادی و مهارت به نظم درآمده است.www.biografi.Loxblog.com

 

[+] نوشته شده توسط معین رحیمی در شنبه 5 اسفند 1391برچسب:, در ساعت 19:55 | |
زندگی نامه جلال آل احمد

تقریبا همه مردم محتشم کاشانی را با ترکیب بند مشهورش در مدح سرور و سالار آزادگان جهان ابی عبدالله حسین – علیه السّلام – و یاران وفادارش می شناسند.
بیتردید نام محتشم کاشانی با عاشورا و محرّم و امام حسین – علیه السّلام - عجین شده است. اگر روی علم ها و بیرق ها و پرچم های عزاداران حسینی شعری نگاشته شده باشد ، آن ، ترکیب بند محتشم کاشانی است.

بیوگرافی و زندگی نامه محتشم کاشانی :
کمالالدّین علی محتشم شاعر پرآوازه ایرانی در صنعت مرثیه در اوایل سده ده هجری در کاشان از توابع استان اصفهان فعلی، چشم به جهان گشود. پدرش خواجه میر احمد بود.
کمال الدّین در نوجوانی به تعلّم علوم دینی و ادبی که در آن زمان رایج بود پرداخت.
سپس وی به بررسی دقیق اشعار شاعران قرون گذشته مشغول شد.
محتشم فنون شاعری را از صدقی استرآبادی که از اهالی کاشان بود، فرا گرفت.
اولین اشعار مذهبی وی در سوگ مرگ برادرش بود که ابیات زیبائی در غم هجر برادرش سرود و پس از آن به سرایش مرثیههایی درباره واقعه کربلا، عاشورا و دیگر مصیبت نامه ها و درد و رنج های اولیا و ائمه ی شیعه پرداخت..
محتشم در جوانی به دربار شاه طهماسب صفوی راه یافت و بخاطر غزل ها و قصیدههای زیبایش مورد لطف شاه طهماسب قرار گرفت؛ وی پس از مدتی در زمره شعرای معروف عصر خود جای گرفت ولی با توجه به اعتقادات مذهبی خویش و احساسات شیعی شاهان و درباریان صفوی که در صدد تقویت مذهب شیعه در مقابل مذاهب اهل سنت بودند ، به سرودن اشعاری در مدح و مصائب اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام که تا زمان وی بی سابقه و بی نظیر بود، پرداخت. محتشم پس از چندی به عنوان یکی از بزرگترین مذهبی سرایان عصر خود شناخته شد و اشعار وی در سراسر ایران منتشر یافت.
لقب محتشم کاشانی ، “شمس الشّعرای کاشانی” بود.
محتشم کاشانی را می توان معروفترین و بزرگترین شاعر مرثیه سرای ایران دانست ؛ وی برای اولین بار سبکی نو در اشعار مذهبی به وجود آورد .
از شاگردان محتشم کاشانی میتوان به تقیالدین محمد حسینی صاحب اثر خلاصة الشعار ، وحشتی جوشقانی ، صرفی ساوجی و حسرتی کاشانی اشاره کرد.
محتشم بیشتر عمر خویش را در شهر کاشان گذراند و سرانجام در ربیع الاول سال ۹۹۶ هجری قمری چشم از جهان فرو بست www.biografi.Loxblog.com 

[+] نوشته شده توسط معین رحیمی در شنبه 5 اسفند 1391برچسب:, در ساعت 19:49 | |
زندگی نامه آذربیگدلی
[+] نوشته شده توسط معین رحیمی در شنبه 5 اسفند 1391برچسب:, در ساعت 19:41 | |
زندگی نامه کلیم کاشانی

 

ملک الشعرا میرزا ابوطالب کلیم کاشانی ، مشهور ب طالبای حکیم از شاعران مشهور سده یازدهم هجری یکی از برجستگان سبک هندی و از شاعران موفق این شیوه به شمار میرود

ولادیت وی در اوایل قرن یازدهم در همدان بوده . اما به سبب طول اقامت در کاشان به کلیم کاسانی معروف شده است

وی دانش های زمان را در شیراز و کاشان آموخت و هم در آغاز جوانی به هند رفت و ملازمت شاهنوازخان اختیار کرد . در سال 998 - 1028 هجری - پس از مرگ شاهنواز خان به وطن بازگشت و چنانچه از اشعار او بر میاید به زودی از این بازگشت پشیمان شد و همین باعث گردید که بیش از دوسال و اندی در ایران نماند و به هندوستان باز گردد

این بار کلیم ملازمت روح الامین اصفهانی که از رجال معروف عصر بود اختیار کرد . و پس از چندگاه در آغاز پادشاهی شاه جهان بین شاه تقرب  جست و مورد توجه و عنایت او واقع شد .و سرانام ملک الشعرای دربار او شد

کلیم در اواخر عمر خود به درد پا دچار شد و در سفری که به همراه شاه جهان به کشمیر رفته بود آنجا را واپسین جای اقامت برگزید ولی وابستگی او به دربار شاه جهان با این گوشه گیری از میان نرفت ، بلکه او در ان سرزمین مقرری سالانه ای از دربار داشت و همچنان شاعر برگزیده شاه جهان و ستایشگر او بود . ودر آنجا به نظم در اوردن پادشاه نامه یا فتوحات شاه جهانی اشتغال داشات و سرانجام به سال 1030 - 1061 هجری - در کشمیر درگذشت و در کنار مزار سلیم تهرانی و قدسی مشهدی به خاک سپرده شد .

سبک شعری کلیم کاشانی :

کلیم در انواع شعر طبع ازمای کرده است ، اما مهارت و شهرت عالمگیر او در غزل های اوست که در آنها زبان ساده و گفتاری روان ، سخنی استوار و مضمونی تازه دارد

وی در ارسال مثل و یا آوردن مصراع ها و بیت هایی که حکم مثل داشته باشد بسیار تواناست و اگر چه این هنر در عهد وی ویژه او نبود اما کلیم و چند تن دیگر در این هنرنمایی مهارت خاص دارند

 

پیری رسید و موسم طبع جوان گذشت               ضعف تن از تحمل رطل گران گذشت

وضع زمانه قابل دیدن دوبار نیست                  رو پس نکرد هر که ازین خاکدان گذشت

در راه عشق، گریه متاع اثر نداشت                صد بار از کنار من این کاروان گذشت

از دستبرد حسن تو بر لشکر بهار                   یک نیزه خون گل ز سر ارغوان گذشت

طبعی بهمرسان که بسازی بعالمی                  یا همتی گه از سر عالم توان گذشت

مضمون سرنوشت دو عالم جز این نبود          آن سر که خاک شد بره از آسمان گذشت

در کیش ما تجرد عنقا تمام نیست                 در قید نام ماند اگر از نشان گذشت

بی دیده راه اگر نتوان رفت پس چرا             چشم از جهان چو بستی ازو میان گذشت؟

بدنامی حیات دو روزی نبود بیش                آنهم «کلیم» با تو بگویم چسان گذشت

یک روز صرف بستن دل شد با آن و این       روز دگر بکندن دل زین و آن گذشت

 

نه همین می رمد آن نوگل خندان از من        می کشد خار درین بادیه دامان از من

با من آمیزش اولفت موج است و کنار         روز و شب با من و پیوسته گریزان از من

قمری ریخته بالم به پناه که روم؟               تا بکی سرکشی ای سرو خرامان از من

بتکلم، بخموشی، به تبسم به نگاه              می توان برد بهر شیوه دل آسان از من

نیست پرهیز من از زهد که خاکم بر سر       ترسم آلوده شود دامن عصیان از من

اشک بیهوده مریز این همه از دیده کلیم       گرد غم را نتوان شست بطوفان از من

www.biografi.Loxblog.com

[+] نوشته شده توسط معین رحیمی در شنبه 5 اسفند 1391برچسب:کلیم کاشانی, در ساعت 19:26 | |
صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آرشيو
مهر 1392
اسفند 1391
آمار
روز بخير كاربر مهمان!
آمار بازديدها:
افراد آنلاين:
تعداد بازديدها:

مدير سایت :
معین رحیمی
لينكستان
بزرگ ترین سایت ورزشی
ردیاب جی پی اس ماشین
ارم زوتی z300
جلو پنجره زوتی

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان زندگی نامه شاعران و آدرس biografi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

وبلاگ دهی LoxBlog.Com


لينكدوني

حواله یوان به چین
خرید از علی اکسپرس
دزدگیر دوچرخه
پرده کرکره ای
تشک طبی برای دیسک کمر
کاشی سنتی

آرشيو پيوندهاي روزانه


CopyRight| 2009 , biografi.LoxBlog.com , All Rights Reserved
Powered By Blogfa | Template By: LoxBlog.Com